جوک وداستان
دنیای جوک
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:10 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

ضنفر  با كايت ميكوبه به ساختمون بانك كشاورزي، 730 نفر كشته ميشن!... البته از خنده!

 غضنفر ميره پيتزا فروشي، ميگه: ببخشيد پيتزا بزرگ چنده؟ يارو ميگه: 2000 تومن. غضنفر يكم بالا پايين ميكنه، ميگه: پيتزا متوسط چنده؟ يارو ميگه: 1000 تومن. باز غضنفر يوخده با پولاي جيبش ور ميره، ميگه: پيتزا كوچيك چنده؟ يارو ميگه: 700 تومن. غضنفر دست ميكنه تو جيبش يك صد تومني درمياره، ميگه: قربون دستت داداش، يك جعبه اضافه به ما بده!

غضنفر ميره واسه تلفن همراه ثبت نام ميكنه، بهش ميگن: تا سه ماه ديگه بهت تحويل ميديم. غضنفر هم رو كمربندش مينويسه: به زودي دراين مكان يك عدد موبايل افتتاح خواهد شد!

به یه اصفهانیه می گن ده تا میوه نام ببر که آخرش س باشه.  اصفهانیه می گه  سیبس خیارس گلابیس هلوس گوجس ...

غضنفر ادعاي پيغمبري ميكرده، ملت بهش ميگن: بابا پيغمبري همين ريختي الكي كه نيست... پيغمبرا معجزه دارن، كتاب دارن.. تو اصلاٌ كتابت كو؟ غضنفر يكم فكر ميكنه، ميگه: ايلده كتابا هنوز چاپ نشده، فعلاٌ جزوه ميگم بنويسيد

این یکی از جوکها طلایی سال  1382است!

اصفهانيه داشته تو خيابون ميرفته كه يهو ميبينه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نياز به قضاي حاجت داره! خلاصه يخورده اطراف چرخ ميزنه تا آخر يك توالت عمومي پيدا ميكنه. خوشحال و خندان ميره تو كه يهو دم در يك مردك لندهور جلوشو ميگيره، ميگه: كجا عمو؟! اينجا توالتش ورودي داره، 200 تومن! اصفهانيه شاكي ميشه، ميگه: انصافتو شكر! يك ريدن دويست تومن؟! نميخوام! خلاصه مياد بيرون، يكم ديگه چرخ ميزنه ميبينه نه اوضاع خيلي خرابه، برميگرده، ميگه: درك بيا اينم دويست تومن. يارو ميگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودي جديد 500 تومنه! اصفهانيه تا فيهاخالدونش ميسوزه، ميگه: يعني چي؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برينه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاكي مياد بيرون، يكم راه ميره، ميبينه الانه كه وسط آدم و عالم برينه به خودش، زود بر ميگرده، باحال زار يك پونصدي ميده، ميگه: بيا بابا اينم 500 تومن. باز صاب توالت يك ابرو ميندازه بالا، ميگه: تــُـچ! چون تو مضيقه‌اي وروديت ميشه هزار تومن! اصفهانيه كه ديگه عرق از بناگوشش سرازير شده بوده، ميگه: بابا سگ خور! بيا اينم هزار تومن، بزار برم برينم! خلاصه ميره تو. مردك توالت‌چي(!) ميبينه يك ربع گذشت، نيم ساعت گذشت، يك ساعت گذشت، آقا نيومد بيرون. ميره در توالت رو باز ميكنه، ميبينه اصفهانيه با كمربند خودشو دار زده، يك يادداشت هم گذاشته كه: "كسي كه تو اين گروني فرق گوز و ان رو نميفهمه فقط واسه مردن خوبه"!  

زلزله بم كه مياد غضنفر با لوازم قواصي ميره بم. ازش ميپرسن چرا اينجوري ميري ميگه ميخوام عمق فاجعه رو پيدا كنم!

غضنفر از طبقه صدم يه ساختمون مي‌پره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!

غضنفر تا ده سال براي مادرش عزاداري ميكرد و همش گريه ميكرد . بهش گفتند : آخه چقدر گريه ميكني ، ده سال گذشته گفت: "آخه هر وقت يادم ميافته كه موقع خاكسپاريش چه دست و پايي ميزد جيگرم آتيش ميگيره "!!!

معلم: غضنفر بگو ببینم نادرشاه چطوری بر تخت نشست؟ غضنفر: ایلده دو زانو!

یه خانواده اصفهانی بعد از یک هفته که موز خریدند مردند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون برای اینکه مزه موز نره دیگه آب نخوردند!

يك روز يه مرده ميره طوطي بخره.ميبينه يك طوطي هست كه قيمتش 10 ميليون تومنه,از فروشنده ميپرسه:
اين چرا اينقدر گرونه؟ فروشنده ميگه: اين يه طوطي استثناييه,اگه پاي راستش رو بكشي انگليسي حرف ميزنه و اگه پاي چپش رو بكشي فرانسه. يارو ميگه: خوب اگه هردوتا پاش رو بكشم چي ميشه؟ يهو طوطيه ميگه: خوب احمق جون اون موقع  ميخورم زمين !

یه بار یک نفر میخواسته یه اصفهانی رو بکشه تو غذاش موز میرزه !

شنيدي ميگن علي دايي رو تو قزوين  گرفتن؟
نه. جدي ميگي؟
نميدونم. من خودم هم هنوز نشنيدم!

یه اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه!

ميدونيد چرا نيوتن وقتي سيب افتاد و خورد به سرش تعجب كرد؟ چون سيب از درخت گلابي افتاده بود

اصفهانیها چهلستون را میساختند 22تاستونش را برای روز مبادا نگه داشتند  

به يه غضنفر ميگن خسته نباشي  ميگه اگه باشم چه گهي ميخوري ؟!

به غضنفر ميگن با نخ سوزن جمله بساز، ميگه:اين بجه هاي تيم ملي واقعا زحمت مي کشند مخسوزن علي دايي !

اصفهانیه تو مسابقه رالی شرکت می کنه.  تو راه مسافر کشی می کنه !    

يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينه‌زني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته تركها تو كوچه بن بست گير كرده!

غضنفر مجري مسابقه بيست سوالي ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه. ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ غضنفر كلي فكر ميكنه، بعد ميگه:‌ تو جيب جا ميشه اما اگه تو جيبت بريزي، جيبت ماستي ميشه

اصفهانیه قرص اکس می خوره تو تاکسی دو نفر و حساب می کنه !

غضنفر و تهرونيه دعواشون ميشه، ميبرنشون كلانتري. افسرنگهبان از تهرونيه ميپرسه: اسمت چيه؟ يارو با بيخيالي ميگه: فِري... افسره حسابي چپ و راستش ميكنه، ميگه: بي پدر فكر كردي اينجا خونه خالست خودموني شدي؟ گفتم اسمت چيه؟ تهرونيه كه حساب دستش اومده بوده ميگه: فريدون قربان! افسره برمي‌گرده به غضنفر ميگه اسم توچيه؟! غضنفر اسمش قلي بوده، يكم فكر ميكنه بعد با ترس جواب ميده: قوليدون!

غضنفر تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختره اومد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! غضنفر از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ خودم ميرم!

يه روز ميخواستن يه دستگاه دروغ سنج رو تست كنند . يه غضنفر و يه اصفهانيه و يه رشتيه ميرن واسه تست اصفهانيه اول نشست و گفت : ما اصفهانيا آدمای مهمون نواز و دست و دل بازی هستيم يه دفه دستگاه با گيوتين گردنش رو زد نوبت رشتيه شد : ما رشتيا آدمهايی هستيم با مرام ، غيور و با غيرت يه دفه دستگاه گردنش رو زد غضنفر نشست : ما تركا آدمايی هستيم که...یکهو دستگاه گردنش رو زد ...

یه اصفهانی بعد 20 سال میره کفش بخره.وارد مغازه که شد به مغازه دار میگه: سلام- بازم اومدیم  !

copyright http://freejoke.blogfa.com
جوکستان عمونمکی کپی رایت داره

غضنفر سر مرز يه عراقيه رو اسير ميگيره. همينجور كه داشته ميبردتش، يه دفعه يه خمپاره ميخوره بغلشون دست عراقيه كنده ميشه. عراقيه ميگه: بگذار من اين دستمو بندازم تو كشور خودم. غضنفر دلش مي‌سوزه، ميگه باشه. يكم ديگه ميرن، دوباره يه خمپاره ميخوره اون يكي دست عراقيه هم كنده ميشه. باز عراقيه ميگه بگذار من اين دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، غضنفر هم ميگه باشه. بعد يه تركش ديگه ميخوره پاي عراقيه هم كنده ميشه، ورش ميداره ميندازه اونور مرز. يه دفعه غضنفر تفنگ رو ميذاره روشقيقه يارو ميگه: هوي! فكر نكن من تركم نميفهمم، كم‌كم داري فرار ميكني‌ها !!!

بابا جون يه خبر خوش برات دارم... خبر خوشت چيه پسرم ؟مگه قول نداده بودي که اگر معدل ثلث اولم 10 بشه 50 تومان بدي؟چرا پسرم قول داده بودم خوب حالا خبر خوش اينه که ميتوني پولت را پس انداز کني.

يه روز يه خره لنز ميزنه، ميره تو جنگل. همه حيوونا نيگاش ميكردن ميگه: چيه! تا حالا آهو نديدين .

یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه: آقا شوما را به خدا یقمو ول کنین آ گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشد!

به غضنفر ميگن با فرشاد يه جمله بساز ميگه: روح غضنفرشاد

در تيمارستاني ميخواستند ديوونه ها رو امتحان كنند, زير چراغي يك ميز گذاشتند و روي آن مقدار زيادي روغن ريختند و ازشون خواستند يكي يكي بروند روي ميز و چراغ رو عوض كنند ديوونه ها يكي يكي بالا رفتند و خوردند زمين. يكي از ديوونه ها كاغذي گذاشت روي ميز و لامپ رو براحتي عوض كرد, همه برايش كف زدند و علت كارش را پرسيدند گفت : والله قدم نمي رسيد كاغذ رو گذاشتم زير پام تا قدم بلندتر شود

به فرمانده پادگان خبر دادند كه پدر يكي از سربازان يك روز قبل مرده است. فرمانده غضنفر را احضار كرد و به او گفت: - برو و به اميرخاني خبر بده كه پدرش مرده، منتهي جوري خبر بده كه ناراحت نشه و ضمناً اصول نظامي رو هم رعايت كن. غضنفر سربازان رو به صف كرد و گفت: هر كدوم از شما كه پدرش امروز مرده يك قدم بياد جلو. كسي جلو نيامد، غضنفر گفت: سرباز اميرخاني! چون از دستور مافوق اطاعت نكردي، يه هفته بازداشتي!!!

بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه: باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی!

مدير اداره معاونش رو احضار كرد و بهش گفت: آقاجان! اين چه نامه‏اي يه نوشتي؟ براي اين مرتيكة دزد نوشتي دوست عزيز؟ برو نامه رو عوض كن. معاون گفت: به جاي دوست عزيز چي بنويسم؟ مدير گفت: همون كه واقعيت داره بنويس، مثلاً بنويس همكار عزيز!

رئيس ساعتش را گم كرد و آبدارچي را متهم به دزدي كرد، اما بعد از دو روز ساعت را پيدا كرد و از آبدارچي عذرخواهي كرد.
آبدارچي گفت: اشكالي نداره! شما فكر مي‏كردين من دزد هستم، من هم فكر مي‏كردم شما شعور داريد،‌ حالا معلوم شد هر دومون اشتباه كرديم.

اولي: قراره گريم كنم و نقش يك ديوانه رواني رو بازي كنم. دومي: حالا گريم چه ضرورتي داره؟

توله ‎سگ از مدرسه برگشت، مادرش گفت: امروز درس چي داشتين؟ توله ‏سگ گفت: زبان خارجي. مادرش گفت: چي ياد گرفتي؟
توله ‏سگ گفت: ميو، ميو

بچه اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستونو ببینیم من خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه؟ باباش میگه: چرا نمیریم پسرم؟ اگه مُفتیش کردند ما هم میریم

آخر جوک!
تيم ملي فوتبال آرژانتين براي يك ديدار دوستانه با تيم محلات اردبيل به ايران مياد.قبل از مسابقه
مربي اردبيلي ميگه: بچه ها خوب گوش كنين ببينيد چي ميگم . اينا هيچي نيستن فقط يك بازيكن دارن كه اسمش مارادوناس. بعد رو به بازيكنان مي كنه و ميگه: رسول تو فقط مارادونا رو بگير.ممد تو هم فقط برو جلو گل بزن. مسابقه شروع ميشه و تو همان دقايق اول بازي تيم آرژانتين يه حمله سختي ميكنه روي دروازه اردبيل ممد از خط حمله خودشان ميآد بسمت عقب تا كمك كنه .ميآد توپ رو با پا بده به دروازهبان شوت ميكنه توي گل خودشان.مربي اردبيلي ميگه:
ممد اينور نزن اونور بزن.رسول تو هم فقط مارادونا رو بگير،
دوباره آرژانتينيها حمله مي كنند باز ممد ميآد كمك كنه با هد ميزنه تو گل خودشان. باز مربي اردبيلي ميگه:
ممد اينور نزن اونور بزن.رسول تو هم فقط مارادونا رو بگير،
 براي بار سوم آرژانتينيها حمله مي كنند باز ممد ميآد كمك كنه با قيچي برگردون بزنه تو اوت باز ميزنه تو گل خودشان .مربي اردبيلي ميگه:
رسول مارادونا رو ول كن ممد رو بگير! ممد رو بگير!! !

به غضنفر ميگن يه جمله بگو که توش چاي باشه ... ميگه قوري   

یه اصفهانی به باباش تلفن میزنه برای اینکه پول تلفنش زیاد نشه فقط میگه : من کاظم ، پول لازم . باباش هم میگه : من مریض ، قر نریز !!!!

مگسه روي غضنفر نشسته بود .. غضنفر ميگه : دیدی؟ ... بلاخره نمرديم و يه گهي شديم

غضنفر پرتقال خوني ميخوره ايدز ميگيره

غضنفر ميره مشهد جلوي حرم ميگه: يا امام علي! قربون لب تشنه‌ات، فداي دست بريده‌ات، پس كي ظهور ميكني؟ والا خسته شدم اينقدر اومدم قم !

به غضنفر ميگن فرق كچل با هواپيما چيه ؟
ميگه : كچل كه فرق نداره . هواپيما هم نكته انحرافيه !!!

به اصفهانیه میگن باید آزمایش ادرار بدی ، طرف به جا اینکه یه کمی ادرار بیاره یه چهار لیتری میاره. مسئول آزمایشگاه اول قبول نمیکنه ولی با اسرار طرف مجبور میشه وقتی جواب آزمایش را بهش میدن ، یه تلفن میزنه به خونه میگه به همه اقوام بگین شکر خدا همگی سالمین !!!

چرا تركا دو دستی دست ميدن ؟
چون هنوز دست راست و چپشون رو نميدونن كدومه

غضنفر ميره جبهه . نارنجك به خودش می بنده ميره زير تانك خودی !
رو سنگ قبرش می نويسن : حسين نفهم !!!

تو ارديبل مانور ميذارن ... دشمن فرضی پيروز ميشه!

غضنفر مسافر كشی ميكرد . يه جا يه زنه بهش گفت : آقا ، ببخشيد ، كريمخان ميريد . غضنفر گفت : اه ، خوب معلومه ، اگه نميريد كه ميتركيد!

غضنفر ميخاست بره تهران يه مگس اونو اذيت ميكرده
غضنفر هم مگس رو ميگيره تو دستش تا  وقتی که برسن به تهران
اونجا تهران كه ميرسه مگس رو ول ميكنه
ميگه حالا از تهران تا اردبيل پياده برو تا بفهمي مردم آزاري يعني چي !!!!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوک و آدرس cityjok.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان