جوک وداستان
دنیای جوک
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 9:9 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
پسرها آرش:محمد فیلمش خیلی جالب بود،فیلمنامه خیلی قوی داشت محمد:آره بازی بازیگرام خوب بود در کل کارگردانیش عالی بود دخترها شیوا:مهسا دیدی لباس بازیگر....جقدر خوشگل بود مهسا:آره ولی آرایشش یه چیزه دیگه بود مونا:شیوا ولی بینیشو عمل کرده بودا من خیلی دقت کردم کاملا مشخص بود مهسا:ولی پیش هر کی عمل کرده بود خوشگل شده بود شیوا:ولی من از لباسو کفشش خیلی خوشم اومد اگه پیدا کنم حتما میگیرم مونا:من فکر کنم لوازم آرایشش ژاپنی بود خیلی خوشگل شده بود... و ادامش دیگه گفتن نداره چون خیلی خصوصی تر میشد. البته دخترای گل ناراحت نشید منظورم دخترایی هستن که اینجورین
**سلامتی خانم هایی که میخوان پارک دوبل کنن** غیر از اینه؟ ساعت ۱۰: رفتن به باشگاه یوگا برای تمرکز اعصابشون ( چون سیمای مغزشون بهم ریخته) ساعت ۱۲: وقت آرایشگاه برای مراقبت از پوستشون ساعت ۱:۳۰ -- وقت ماسک گذاشتن روی صورت برای جلوگیری از چروک و جوانتر نشون دادن ساعت۲: زنگ زدن به رفیق فابریک و ۲ ساعت زر زر کردن ساعت ۴: خوابیدن تا یه ساعت ساعت ۵: آرایش کردن ( چهره ی واقعیشون رو پنهون کردن ) ساعت 6: بابای بیچاره رو تیغ زدن و رفتن به ول گردی ساعت 7: اولین قرار با دوست پسرشون ساعت 8: قرار با دوست پسر دومیشون . . ساعت 11: خدا حافظی کردن از آخرین دوست پسرشون ساعت 12: کف مرگشونو گذاشتن و خوابیدن (خواب به خواب بشن ) در ضمن در این متن بسیاری از ریزه کاری ها گفته نشد (غر زدن . آهنگ رومانتیک گوش دادن . و .....) این متن فقط جنبه طنز دارد ؟؟؟؟؟؟؟؟دخترا دختر دبيرستاني ها هستن بله ناراحت نشین زلف خود از روسری بیرون مریز در مسیر چشمها افسون مریز یاد کن از آتش روز معاد طره گیسو مَنه در دست باد خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش می گویم عروسک نیستی خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین خواهرم این لباس تنگ چیست پوشش چسبان رنگارنگ چیست خواهرم اینقدر طنازی مکن با اصول شرع لجبازی مکن در امور خویش سر گردان مشو نو عروس چشم نامردان مشو متاسفانه با آغاز ماه مهر مشکلات زباد میشه منم دارم میرم دانشگاه متاسفانه شاید آپ نکنم البته شاید.... ولی قول میدم هر طوری شده این وبلاگو نگه دارم و از شما دوستان به دور نمانم هر کس هم مطالب ضد دختر داره برای ما بفرسته (در قسمت نظرات) و به اسم خودش ثبت بشه فردا هم داریم میریم دانشگاه بازم بد بختیامون شروع شد ولی من از کافی نت هم که شده میام سراغتون قول میدم قول قول دوستون دارم اگر کریستوفر کلمب ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچوقت قاره امریکا رو کشف نکنه٬چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش رو به جواب دادن به زنش٬ در مورد این سوالات می گذروند: وقتش تموم شد، تا ساعت ۱۰ بود! تمام کلاس رفت رو هوا !!!! نظرات شما عزیزان:
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |