جوک وداستان
دنیای جوک
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:21 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

زنگ تفریح دنیا ؛ گذرا می باشد . زنگ بعد ؛ حساب داریم !!
در طوفان حوادث ؛ با خدا بودن کارگشاست نه (ناخدا بودن)
امروز اولین روز از باقیمانده عمر ماست ...
"حرف خوب زدن" مهم تر است از( خوب حرف زدن)
با هر نفس ؛ یک گام به لحظه مرگ نزدیکتر می شویم !!
هرگز" امید"راازکسی سلب نکن ؛ شاید این تنهاچیزی است که دارد
قاضی روز جزا ؛ خود ؛ شاهد اعمال ماست

هدیه به مادر

چهار برادر ، خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و پس از سالها آدمهای موفقی شدند. چند سال بعد،آنها بعد از شامی که باهم داشتند حرف زدند. اونا درمورد هدایایی که تونستن به مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگه ای زندگی می کرد ، صحبت کردن........

برگزاري مراسم كفن و دفن براي دختري كه 700 سال پيش گردن زده شده بود

بيش از 200 نفر در مراسم تدفين يك دختر نوجوان كه 700سال پيش در يك مراسم متعلق به قرون وسطي گردن زده شده بود، شركت كردند.

به گزارش سرويس «حوادث» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس، سال گذشته هنگامي كه باستان‌شناسان جسد بدون سر متعلق به يك دختر نوجوان را در حياط يكي از كليساهاي معروف لندن كشف كردند، ابتدا احتمال دادند كه وي خودكشي كرده و يا قرباني خشونت خانوادگي در 700 سال پيش شده است، اما پس از گذشت يك سال مشخص شد كه اين دختر طي يك مراسم متعلق به قرون وسطي گردن زده و بدون توجه به عقايد مذهبي دفن شده است.

يكي از باستان‌شناسان در اين باره به رسانه‌هاي دولتي انگلستان افزود: هنگامي كه مشخص شد اين دختر چگونه به قتل رسيده و همانند يك جسم بي‌اهميت دفن شده، 200 نفر از كارشناسان و باستان‌شناسان علوم تاريخي تصميم‌ گرفتند در مراسمي جسد او را دفن كنند تا روحش آرامش يابد.

- هر پسری فقط یه دوست دختر داشت ...(و از اونجایی که تعداد دخترا خیلی بیشتر از پسراست سر خیلی از دخترا بی کلاه می موند !) و لذا جنگ جهانی سوم و چهارم بین دخترا اتفاق می افتاد .........
موفقيت در 4 سالگي يعني خيس نكردن شلوار
موفقيت در 12 سالگي يعني پيدا كردن دوست
موفقيت در 18 سالگي يعني داشتن گواهينامه
موفقيت در 20 سالگي يعني امكان ازدواج
موفقيت در 35 سالگي يعني پول داشتن
موفقيت در 50 سالگي يعني پول داشتن
موفقيت در 65 سالگي يعني امكان ازدواج
موفقيت در 70 سالگي يعني داشتن گواهينامه
موفقيت در 75 سالگي يعني پيدا كردن دوست



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:17 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

اس ام اس شاد

اگه معلم جغرافي بودم اسمتو روي بلند ترين قله ي دنيا ميذاشتم- اگه معلم ادبيات بودم اسمتو روي تمام شعرام ميذاشتم اگه معلم شيمي بودم اسمتو روي حلال ترين محلول ها قرار مي دادم -حالا كه هيچكاره ام...اسمتو فعلا روي دستشويي ميذارم

یک روز گل به خدا گفت:چرا گل های زیبا همه خار دارند؟
خداوند گفت:نه یه گل زیبا هست که خار نداره ولی صداش نکن چون داره الان این اس ام اس رو میخونه

اگر سلطنت بلد نباشم سلطنت نمیکنم...اگر زندگی بلد نباشم زندگی نمی کنم ...اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطر تو یاد میگیرم

عشق زماني است که درست مثل روزهاي بچگي روي جدول پياده رو راه بروي و بي دليل بخندي

بر در قلبم نوشته بود ورود ممنوع عشق تو آمد و گفت: بی سوادم

وقتی معلم پرسید عشق چند بخشه زود دستمو بالا گرفتم گفتم : یک بخش اما از وقتی تورو شناختم فهمیدم عشق ۳ بخشه : ۱. عطش دیدنه تو ۲. شوق با تو بودن ۳. و اندوه بی تو بودن

سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
اما بدون...
گاهی سکوت واژه ی گویا ییست

من توي زندگيم 3 تا دوست دارم ماه و خورشيد و تو . اولي را واسه شبم مي خوام دومي را واسه روزم مي خوام اما تو را واسه تك تك لحظه هاي زندگيم مي خوام

وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به تو می دهد تو هزار دلیل برای خندیدن به او نشان بده

بهتره دیگران از ما به خاطر اونچه که هستیم متنفر باشند تا اینکه مارو به خاطر اونچه که نیستیم دوست داشته باشن

دوست واقعي كسي است كه دستهای تو را بگيرد ولي قلب تو را لمس كند .

خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی

گل را دوست دارم تو را هم دوست دارم گل را برای بوییدن تو را برای بوسیدن گل را برای یک لحظه تو را برای همیشه

زندگی قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه برای تو باشه... دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه... من قشنگم اگه با تو باشم اما تو هرجور که باشی قشنگی

زمان! به من آموخت که دست دادن معني رفاقت نيست.... بوسيدن قول ماندن

نيست..... و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست ..... ولي دوست داشتن ....

کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

گفتم چيزي بگو... سكوت كرد و رفت
و من ...
...هنوز گوش ميكنم.

اگه مي دونستي چقدر تنهام هميشه برام اشک مي ريختي اگه مي دونستي هميشه اشک
مي ريزم هيچوقت تنهام نمي ذاشتي

هنگاميكه براي رسيدن به يك ستاره تلاش ميكنيد شايد نتوانيد به آن برسيد اما لااقل گرفتار باتلاق كثيف زیر پایتان نخواهيد شد.

زندگی دوچیز بیشتر نیست: یا مرگ آرزو ... یا آرزوی مرگ...

با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شيطان تو را به بهشت بازگرداند

گل سرخ را دوست دارم چون رنگ خونه . خون را دوست دارم چون در رگ جاریست . رگ را دوست دارم چون به قلب راه داره . قلب را دوست دارم چون جایگاه توست

عاشقي را شرط اول ناله وفرياد نيست
تا کسي از جان شيرين نگذرد فرهاد نيست

سعي کن يک مشت آب را در دست بفشاري. خواهي ديد که بسرعت ناپديد مي شود. اما اگر به آرامي دست ات را در همان آب رها کني مي بيني که با تمام وجود آب را حس مي کني

بهتر است كه روي پاهايتان بميريد تا اينكه با زانو زدن زندگي كنيد.

من تو را دوست دارم نه بدان رو كه بتو محتاجم. بلكه به تو محتاجم چون دوستت دارم.

شبي از شبها تو به من گفتي كه شب باش:
من كه شب بودم
و شب هستم
و شب خواهم بود
به اميدي كه تو فانوس شب من باشي

تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست
دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست

زندگی کوتاه ترازآن است که به خصومت بگذرد وقلبها گرامی ترازآن هستندکه
بشکنند فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر نباشیم!

زماني كه فكر ميكني در 7 تا آسمون يه ستاره هم نداري يكي يه گوشه ي دنياست كه براي ديدنت لحظه شماري ميكنه

عشق از دوستي پرسيد:فرق من و تو چيست؟
دوستي گفت من آدمارو با سلام آشنا ميكنم((تو با نگاه))
من آدما رو با دروغ جدا ميكنم((تو با مررررررررررررررررررگ))

عيب کار اينجاست که من ' آنچه هستم ' را با ' آنچه بايد باشم ' اشتباه مي کنم ،

خيال ميکنم آنچه بايد باشم هستم،در حاليکه آنچه هستم نبايد باشم

عاشقي که تنها باشه توي دنيا نميمونه دل عاشق رو شکستن شده کار اين زمونه...

اگر زندگي يك پرتقال در دستتان نهاد، آن را پوست بكنيد و به دنبال دوستي باشيد تا با او قسمت كنيد.

بعضي فکر مي کنند منصفانه نيست که
.خدا کنار گل سرخ خار گذاشته است
.بعضي ديگر خدا را ستايش مي کنند که کنار خارها گل سرخ گذاشته است

شب براي چيدن ستاره هاي قلبت خواهم آمد .بيدار باش من با سبدي پر از بوسه مي آيم و آن را قبل از چيدن روي گونه هايت ميکارم تا بداني اي خوبم دوستت دارم

اشك تنها موجودي است كه چون از چشم مي افتد عزيز ميشود

پيدا كردن دوستان واقعي سخت، ترك كردنشان مشكل و فراموش كردنشان غير ممكن است.

چوب و سنگ استخوانهاي ما را ميشكنند اما كلمات قلب ما را

كاش مي شد اشك را تهديد كرد مدت لبخند را تمديد كرد كاش مي شد از ميان لحظه ها لحظه ديدار را نزديك كرد!

كاش مي شد سه چيز را از كودكان ياد بگيريم:
بي دليل شاد بودن و پاي كوبيدن
هميشه سرگرم كار بودن و بيهوده ننشستن
حق و خواسته خود را با تمام وجود خواستن و فرياد زدن

خطر متفاوت بودن را بپذيريد اما بياموزيد بدون جلب توجه متفاوت باشيد

آرزو دارم عمرت مثل دستمال توالت باشه
سفيد و مفيد و دراز

لحظاتی را طی کردم تا به خوشبختی برسم : اما وقتی رسیدم دیدم خوشبختی همان لحظات بود

اگر مي بيني گناه کسي آنقدربزرگست که نمي تواني او را ببخشي گناه او بزرگ نيست قلب تو کوچک است...

اگه يه روز تو کنارم نباشي..... اين زندگي تلخي رو که دارم رها مي کنم....مي زارم ميرم.... تا ديگه مجبور نشم هر روز صبح.... قيافه تنهاي خودم رو توي  آيينه اتاق تحمل کنم


ابر بارنده به دریا می گفت من نبارم تو کجا دریایی ,
در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو خود از مائی

هرگز به دنبال كسي نباش كه بتوني با اون زندگي كني به دنبال كسي باش كه نتوني بدون اون زندگي كني

......... کسي را که دوست داري،تورادوست نمي دارد. کسي
که تورا دوست دارد ،تو دوستش نمي داري اما کسي که تو دوستش داري و او هم تو
را دوست دارد به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند و اين رنج است . زندگي يعني
اين....

یکی تو راست میگی-یکی پینوکیو
یکی تو مهربونی-یکی خرس مهربون
یکی تو خونتون قشنگه-یکی خونه مادر بزرگه
یکی توسفیدی-یکی سفید برفی
یکی گوشای تو قشنگه-یکی گوشای زیزی گولو
یکی توخشکلی - یکی پلنگ صورتی
یکی توزبلی- یکی ملوان زبل
یکی موهای تو قشنگه-یکی هم موهای آن شرلی
یکی تو سره کاری یکی هم اوني که می خوای اینو براش سند کنی

Age ehsas kardi gonahe ye nafar inghadr bozorge ke ghabele bakhshesh nist bedoon ke oon gonaah bozorg nist balke ghalbe to kheili koochike va age ehsas kardi gonahe ye nafar kheili koochike bedoon ke ghalbe to kheily bozorge
salam, mikhastam ye matlabi ro behet begam valiii... aslan velesh kon...

>>>>>>>>>>> bikhiyal / / / / / lotfan baghiyasho nakhoon ==================== goftam lotfan baghiyasho nakhoon chikar dari????????? ================ na kheyr mesle inke fozoolit nemizare ====!!!!!!!!!!az daste to !!!!!!!!!! ================== OK == =========== mikhastam begam kheyli dooset daram

اگه یه روز سراغم رو گرفتی و ازم خبری نشد سری بهم بزن احتمالا بهت احتیاج دارم

دیشب تو را ز مستی تشبیه به ماه کردم / خاک تو سرم تو زشتی من اشتباه کردم

dota goshad miran bank minzanan, yekishoon mige khob bia beshmorim cheghadr dozdidim, oon yeki mige bikhial, farda radio mige

ميگي گل رو دوست داري ولي ميچينيش... ميگي بارون رو دوست داري ولي با چتر ميري زيرش... ميگي پرنده رو دوست داري ولي تو قفس ميندازيش... چه جوري ميتونم نترسم وقتي ميگي دوستم داري؟؟؟

نديدم بهاری / محبت ز ياری / دلم غرق خون شد / عجب روزگاری

دیروز : از پذیرفتن خانم های بدحجاب معذوریم!!! امروز: از پذیرفتن خانم ها، با شلوار کوتاه معذوریم!!! فردا : خواهشا با شلوار وارد شوید!!!!

مهرباني را در نگاه منتظر غضنفر ديدم که آب نباتش را به دريا انداخت تا آب شيرين شود


http://funjoke.blogfa.com عمونمکی جوکستان جکستان جوک جک اس ام اس بلوتوث

براي عشق تو در قلبم سه کوه ساختم اولي کوه وفا دومي کوه صداقت سومي....... کوهي که هر وقت بهم گفتي دوست ندارم از اون بندازمت پايين

به ياد داشته باش : به خدايت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است ، به مشکلاتت بگو که چقدر خدايت بزرگ است

من 15 تا تو را دوست دارم 7 بهشت 7 آسمان 1 دنیا

پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت/ بيچاره از اين عشق سوختن آموخت /فرق منو پروانه در اينست /پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت

همين روزا ميان دست گيرت مي کنن دست بند به دست ميان مي برنت جزئيات جنايت هنوز مشخص نيست اما .....اثر انگشتت روي قلب شکستم مونده

از شمع یک چیز آموختم:ایستاده بمیرم بی صدا بمیرم به پای دوست بمیرم

چند تا آدمن که تنشون ميخاره 1.اونايي که چشمک ميزنن ولي شماره نميدن 2.اونايي که شماره ميگيرن ولي زنگ نميزنن 3.اونايي که حموم نميرن 4.اونايي که آف‌ت رو واسه خودت  ميفرستن

خبر رسیده که یکی از فرشته های خدا گم شده. چند میدی لوت ندم؟؟؟

jadid tarin jomeleye asheghane : energy e hasteyi man toyi

تمام محبتت را به پاي دوستت بريز اما نه تمام اعتمادت را

ديگه نه زنگ بزن، نه اس‌ام‌اس بده، نه با من حرف بزن، آخه رفتم دكتر، گفته: قند دارم و نبايد به عسلي مثل تو نزديك بشم

migam mer30 behesh bere30 ba kompere30 nagi beke30 mano miboo30 age naboo30 kheili loo30

Agar mikhahid zendegie jadidi dashte bashid va kamelan avaz shavid ba ma tamas begirid . ( sazmane bazyaft zobaale

10 تا شاخه گل رو بگیر جلو آینه حالا بشمر دیدی 11 تان آخه خودتم گلی

نمیگم که برام قدر یه دنیا عزیزی چون دنیا یه جایی تموم میشه...
نمیگم که مثل گلی چون گل هم یه روز پژمرده میشه...
نمیگم دوست دارم چون که........ من اصلا دوست ندارم

هر چي زنگ مي زنم آنتن نميده جات بده به مامانت بگو جاتو عوض کنه.

سلام اين اس ام اس صرفآ جهت يادآوري به شما براي مسواک زدن است
و ارزش قانوني ديگه اي ندارد . شب بخير .

انوشه انصاري به زمين بازگشت. در همين راستا سازمان ناسا اعلام كرد: از اون بالا كفتر مي‌آيد، يك دانه دختر مي‌آيد!

بي معرفت شدي . محل نمي زاري .اس ام اس نمي زني ؟ خودتو واسه ما ميگيري
اين همه بي محلي واسه چيه ؟ خوبه عکست روي چي توزه !

(اين مسيج مخصوص ساعت 3 بامداد است) ببخشيد عزيزم كه اين موقع شب مزاحم خوابت شدم چون يه سوال مهم برام پيش اومده، مي خواستم بدونم «هواپيما بوق داره؟

زندگي 3 ايستگاه داره 1. تولد 2.عشق 3.مرگ... آقا ايستگاه دوم نگه دار

اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست گنجایش بحر در سبو ممکن نیست

ايران بالاخره پس از کارشناسي هاي دقيق پاسخ 5+1 را داد: مي شه 6

فرشته‌ها وجود دارن، اما بعضي وقت‌ها چون  بال ندارن-مثل تو، ما بهشون مي‌گيم دوست

خانه‌اي با تماميِ امكانات: سونا خشك، سونا بخار، استخر، جكوزي، سالن كنفرانس، سالن بدن‌سازي، لابيِ بزرگ، 5 خوابه، 450 متر زيربنا، دوبلكس ( يعني كلا 900 متر )، در بهترين نقطة بالايِ شهر، پنت‌هاوسِ يه برجِ 40 طبقه، با ديدِ عالي متعلق به اينجانب ميباشد! دل همتون بسوزه

غريبه‌ي ديروزم. آشناي امروز و فراموش شده‌ي فردا. پس در آشنايي امروز مينگرم تا در فراموشي يه دنيا يادم كني

غمهايت را روي شن بنويس تا باد آنها را با خود ببرد و شاديهايت را روي سنگ بنويس كه هيچوقت تنهايت نگذارد

خيلي دوست دارم زود به زود ببينمت اما حيف بليط باغ وحش گرونه

الهی میدون بشی منم وانت بشم دورت بگردم

عيد فطر مبارك -رصد خانه ي اردبیل

دوستی یک فرصت نیست بلکه مسئولیتی شیرین است

تو يک آدم: مهربون.با کلاس. با پرستيژ. مرتب. فهميده. با شعور. جذاب. خوش تيپ. خوشکل. خوش زبون. خوش قيافه. با مرام و با فرهنگي مثل من ديده بودي؟؟؟

وقتي که يک مسيحي ميميرد بر سر مزارش صليبي مي گذارند تا تمام مردم بفهمند در آن محل کسي دفن شده وآنجا گورستان کسي است. حال تو نيز بر گردنت صليب بيانداز که تمام مردم بفهمند در سينه ي تو گورستان من است و از عشق تو سر به زمين گذاشته ام

ميگي گل رو دوست داري ولي ميچينيش... ميگي بارون رو دوست داري ولي با چتر ميري زيرش... ميگي پرنده رو دوست داري ولي تو قفس ميندازيش... چه جوري ميتونم نترسم وقتي ميگي دوستم داري؟؟؟

خداوندا من در كلبه ي حقيرانه ي خود چيزي دارم كه تو در عرش كبريايي خود نداري . من چون تويي دارم و تو چون خود نداري
من بيمارستانم نگران نشو. من تصادف کردم. تا فردا مرخص ميشم. دکتر ميگه شونت شکسته. ديگه خوب نمي شه بايد برم يه برس ديگه بخرم
 
برو سرمیکروسکوپ
رفتی؟
چی می بینی؟
یه ذره کوچیک
میدونی چیه؟
یک کم فکرکن
اون دل منه که برات یه ذره شده

با موبایلت چکار کردی که هر چی زنگ میزنم میگه مشترک مورد نظر در قلب شماست؟

ماهی شده بود باورش, تور اگه بندازن سرش ,میشه عروس ماهیا,شاه ماهی میشه همسرش,ماهیه باورش نبود ,تور اگه بندازن سرش ,نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش

اگه یه پروانه اومد رو سرت نشست نپرونش آخه من آدرس قشنگ ترین گل دنیا رو بهش دادم

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بزن تو سرش جوون باید رو پای خودش وایسه

اهدای اس ام اس اهدای زندگیست .هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(انجمن بیماران اس ام اسی)

طبق آخرین اعلام قوه قضاییه خر بودن جرم نیست.برو خوش باش!

فاصله ها : از نفرت تا علاقه یک محبت . از دشمنی تا دوستی یک لبخند . از جدایی تا پیوند یک قدم .
از دوری تا صمیمیت یک اس ام اس

کورش کبیر گفته:اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید!!!

هی اس ام اس برو پیش اونی که بهش فکر می کنم،اگه کار داشت مزاحمش نشو،اگه خواب بود آروم ببوسش و برگرد،اگه تو رو خوند بهش بگو دوستش دارم.

خیلی بیکاری ببینم تو درس نداری؟کاروزندگی نداری؟خواب وخوراک نداری که 24 ساعته توی قلب منی؟

زندگي مثل پيانو است، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها. اما زماني مي توان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي.

آرزو مي كنم: زندگي مال تو...مرگ مال من راحتي مال تو...گرفتاري مال من شادي مال تو....غم مال من همه مال تو ولي تو مال من

زندگي هنر نقاشي كردن است بدون استفاده از پاك كن سعي كن هميشه طوري زندگي كني كه وقتي به گذشته برميگردي نيازي به پاك كن نداشته باشي

فردا و ديروز با هم دست به يکي کردند. ديروز با خاطراتش مرا فريب داد فردا با وعده هايش مرا خواب کرد . وقتي چشم گشودم امروز گذشته بود

اگه مي‌تونستم تو دنيا يه چيزه ديگه باشم ، اشك مي‌شدم ، چون : تو چشمات متولد مي‌شدم رو گونه‌هات زندگي مي‌كردم رو لبات بميرم

بي تو نه امور جهان لنگ ميشه نه بين زمين و آسمون جنگ ميشه ، نه كوه آب ميشه نه آب سنگ ميشه ، فقط دل من واسه تو تنگ ميشه

من ، پینوکیو ،ملوان زبل ،سیندرلا ، زی زی گولو ، نمو ، پت ومت ، مرد عنکبوتی ، شرک، سندباد ، آلیس ،آن شرلی،میکی موس،کوزت،آنجولیا جولی،آل پاچینو،جنیفر لوپز،تام کروز،برادپیت،آمیتا باچان،مدونا،غضنفر وبقیه برو بچ قبولی تو رو توی کنکور بهت تبریک می گیم.

از بینی ام تا دست من راهی به جز انگشت نیست
دلخوش به دستمالم نکن



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:15 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

لطیفه های طلایی

بين يه تهروني ، رشتي و غضنفر مسابقه ميذارن كه هركي هر حيووني رو ديد واسش يه شعر بخونه تهرونيه كلاغ ميبينه ، میخونه : كلاغ دم سياه قار قارو سركن ... رشتيه كفتر ميبينه ،  میخونه : كفتر كاكل به سر هاي هاي ... غضنفر ميگرده هيچ حيوني رو نميبينه! يه دفعه يه كره خر ميبينه ذوق ميكنه ميگه : چشات و واكن ببين .. ببين كه بابا اومده !

روز یه لره میره پیشه دوستش و میگه : من چیکار کنم که از عربها خر تر باشم.. دوستش میگه: برو تو بیابون شنا کن.... میره تو بیابون شنا کنه که یکدفعه یک قایق موتوری پر  از عرب از کنارش رد میشه

غضنفر چهار تا قالب صابون مي‌خوره که به مرز خود كفایی ( خود کف آیی ) برسه!

غضنفر رفته بود مستراح-بعد از یک ساعت با دهن خونی میاد بیرون! ازش میپرسن چکار کردی؟ میگه لامصب مسواکش خیلی بزرگ بود!!!(برس توالت جای مسواک)!!!

به غضنفر ميگن ،ميدوني چرا آذربايجان شرقي و غربي رو از هم جدا کردن ؟ميگه لابد ميخواستن خر تو خر نشه!

غضنفر رئيس فدراسيون شطرنج ميشه ... ميگه از فردا فيل حق نداره اسب رو بزنه ... بجای وزير هم مهره ی خر را ميذاريد !

غضنفر ميره خرش رو بفروشه وسط راه خوابش ميبره ... وقتی بيدار ميشه ميبينه خرش داره پول ميشمره!

يه روز غضنفر تو هواپيما تفنگو ميذاره رو مخ خلبان و ميگه:از همينجا صاف ميری بندرعباس
خلبانه ميگه:حالا چرا بندرعباس؟
غضنفر:آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقی ببرم دوبی!

لره رفته بوده مخابرات به خان تلفن بزنه.بعد از چند دقیقه مخابراتچی بهش میگه آقا برو اتاق چهار-یارو لره هم همینطور که داشته می گشته میره اشتباها تو مستراح!بعدش به جای گوشی تلفن فلاش تانک رو بر میداره و میگه:الو-خان! چرا حرف در نمی کنی؟! بوت میاد ولی صدات نمیاد!

به غضنفر ميگن :ميدوني به نفت ميگن طلاي سياه؟
غضنفر فرداش يه 20 ليتري ميندازه گردنش!

غضنفر مي ره بانك وام بگيره، ضامن نداشت، منفجر مي شه!
غضنفر میخواسته آب بخوره ، آب نبوده تیمم می کنه!

غضنفر سوار تاکسی بوده موقعی که ميخواسته پياده بشه راننده بهش ميگه: آقا ازون در پياده شو اين ور زن و بچه نشسته.
غضنفر ميگه نه و هی زنه رو هل ميده که پياده شه.
راننده شاکی ميشه ميگه: آقا ازون طرف پياده شو.
غضنفر ميگه: ايلده کفشامو موقع سوار شدن اونور در آوردم !

تركه آشغال رفته بوده توی چشمش ، بعد وایساده بوده جلوی آیینه هی فوت میکرده ، دوستش میاد بهش میگه بابا همین کارها رو میکنید بهمون میگم غضنفر ها خرن دیگه ، آخه آی کیو ، اونی که توی آیینست باید فوت کنه !

غضنفر تو پارك با یه دختره قرار گذاشته بوده ، بعد همین که داشتن حرف میزدن یهو دختره میگه :
واي بابام از دور داره مياد
غضنفر: بابات تا حالا منو ديده ؟
دختره : نه
غضنفر: اينكه ترس نداره ، بهش بگو من داداشتم!

یه روز بارونی یک راننده کامیون كه غضنفر بود53 نفر رو توی یک حادثه می کشه . سروان اداره رانندگی ازش ماجرا رو می پرسه ؟
- والا .. جناب سروان .. ما داشتیم رانندیگی می کردیم که یهو یکی از چرخها ترکید و کنترل کامیون از دستم خارج شد . تو جاده ای که می رفتیم دیدیم 50 نفر اینور خیابون ایستادن و 3 نفرم اونور .. با خودمون گفتیم 3 نفر بمیرن بهتره تا 50 نفر . برای همین فرمون رو انوری گرفتیم .
- آخه مرد حسابی .. پس چه جوری 53 نفر مردن ؟؟؟!!!
-راستش .... داشتیم به طرف اون 3 نفر میرفتیم.. دو تاشون از ترس مردن ولی یهو یکیشون به اون سمت خیابون فرار کرد !!!!!!!!!!!!!!!!!!

يه روز غضنفر رو ميگيرند ميبرند کلانتري .
غضنفر ميگه منو واسه چي گرفتيد ؟
جناب سروان ميگه :
واسه عرق خوري .
غضنفر ميگه :
پس چرا نمياريد بخوريم !

غضنفر ماشينش تو برف گير ميکنه. زنجير نداشته سينه ميزنه !

روزي جاسم با ماشيني تصادف كرد. راننده مقابل باعجله پياده شد و بهش گفت: ببينم داداش تو سالمي؟
- نه ولک من سالم نيستم, جاسم ام!

به غضنفر ميگن با ريلکس جمله بساز.ميگه:رفتيم باغ وحش با گوريل عکس انداختيم!

از غضنفر مي پرسن؟ بلندترين برج تهرون کدومه؟
مي گه: آزادي يه ديگه، معلومه که !!! دو باره مي پرسن؟ پس برج ميلاد چي؟ جواب مي ده: بابا شما خبر ندارين، اگه برج آزادي لنگ هاشو ببنده، از ميلاد هم بلندتره !

غضنفر ميره هيئت راش نميدن ، سال ديگه هيئت ميزنه هيچ كس رو راه نميده!

آبادانيه ميگه : ديشب آبادان زلزله 11 ريشتري اومد. رفيقش ميگه: پس آبادان با خاك يكي شد دیگه ؟ آبادانيه ميگه : بع ، ولك ، مگه بچه ها گذاشتن!

مادر عروس از خواستگار پرسيد : تا به حال ازدواج کردی؟
خواستگار : نه
مادر عروس : از کجا باور کنم؟
خواستگار : به جان بچه هایم راست میگویم!

غضنفر تو آينه عكس خودشو مي بينه بعد مي گه : ا...اين چه آشناست ! بعد از يه ساعت فكر كردن داد مي زنه : فهميدم ... اين همون کره خریه كه امروز تو آرايشگاه یک ساعت زل زده بود به من !

غضنفر دست می زاره رو نافش ، Reset می شه

از عبود میپرسن نظرت راجع به ساندویچ چیه میگه : والله خودش که خوشمزهست ولی این کاغذش یه کم بد مزست...!؟

جوکستان عمونمکی کپی رایت داره

پليس جلو يه غضنفر رو مي گيره ميگه كارت ماشين،گواهي نامه، بيمه. غضنفر مي گه چه كار كنم جمله بسازم!

پیرزنه تو اوتوبوس هی میگفته نی نای نی نای نی نای نای ، همه هم دست میزدن -براش بعد یهو دست میکنه تو کیفش دندوناشو در میاره میگه نیاوران نیگه دار!

دکتره از عبود میپرسه: اين همه قاشق تو شکم تو چيکار ميکنه؟!!
ميگه: خودتون گفتين روزی يه قاشق بخور!

يه روز غضنفر يه شماره تلفن پيدا ميکنه زنگ ميزنه ميگه: ببخشيد آقا من شمارتونو پيدا کردم آدرس بديد براتون بيارم!

یه دستگاهی بوده که درصد  خریت رو نشون میداده -عبود میره دستشو میزاره میگه 20% خر 20% خر بعد غضنفر میره دستشو میزاره میگه 100% خر 100% خر بعد گرگ علی میره دستشو میزاره میگه صد رحمت به خر صد رحمت به خر!

غضنفر زنشو می کشه ميره مرحله بعد !!!

غضنفر ميافته تو دره، Game Over ميشه!!

غضنفر پشتش ميخواريده، هركار ميكرده دستش نميرسيده.... ميره رو صندلي!!!

غضنفر به زحمت يك دونه موهم تو كلش نبوده. يك روز ميره سلموني، ملت همه پوزخند ميزنن، ميگه: چيه؟ اومدم آب بخورم!!!

غضنفر ميرسه به يه هيئت, از يكي جلو در ميپرسه, آقا اينها اين تو چي كار ميكنن؟ يارو ميگه: اينها ده روزه دارن سينه مي زنن! غضنفر ميگه: اي بابا, ايلده كنترات بده 3 روزه مي زنيم!!!

از غضنفر می پرسن : می دونی پل رو برای چی می سازند؟
می گه : برای اينکه کشتيها از زيرش رد بشن !!!

يه يارو ميره زير غلطك، غضنفر ميره خبر مرگش رو به خانوادش بده. ميره در خونشون به پسر يارو ميگه: بابات چه جوري بود؟ ميگه: دراز وباريك. غضنفر ميگه: حالا ديگه صاف و پهنه!!

عبود با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟ بقاله ميگه: بله. عبود ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو هم بشور!!!

غضنفر ميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني مرد مؤمن؟ ميگه: ايلده ميخوام ببينم کدوم نامردیه که هی چراغشو خاموش می کنه!!

به غضنفر میگن شما همتون اینقدر ساده اید؟ میگه نه راهرامون تو آفریقاست!

غضنفر تو مانور شرکت میکنه اسیر میشه !

شنيدم مادرت به رحمت خدا رفته؟ آره! مگه بيماريش چي بود؟ سرماخوردگي. يعني بر اثر سرماخوردگي فوت كرد؟ آره، آخه وسط خيابون يهو عطسه‌اش ميگيره، تا مي‌ايسته عطسه كنه يه ماشين بهش مي‌زنه

بلوتوث کلیپ موبایل تازه جک جوک

به غضنفر میگن با ترجمه جمله بساز میگه: عنتر جمعه کجا بودی؟

یه غضنفر میره مرغ داری جو میگیرتش تخم میکنه

يه روز يه غضنفر ميره پيتزا فروشي ميگه آقا ببخشيد : اين پيتزا منو 16 قسمت کنيد يارو ميگه :چرا 16 قسمت ميگه :آخه دفه قبل که 7 قسمت کردي سير نشدم!

معلم : خب من اگه ده تا سيب داشته باشم دو تا شو بدم به تو چندتا ميمونه؟
- آقا ما نمي دونيم.
- چرا؟
- واسه اينكه ما مسئله هامونو هميشه با پرتقال حل مي كنيم!

به يک غضنفر ميگن چي شد که غضنفر شدي
ميگه : بچه که بودم خر گازم گرفت .اونموقع هم که واکسن نبود که بزنم برای همين غضنفر شدم!!!

روزي گوسفندي نخ ميخوره، تسبيح پس مي ده!

غضنفر به زنش میگه نمی دونم چرا چند شبه که وقتی میرم دستشویی چراغش خود بخود روشن میشه!؟ زنش میگه: خاک بر سرت غضنفر ! ایلده دوباره رفتی تو یخچال کثافت کاری کردی

چهارتا آباداني مي خواستند از مرز خارج بشن, تصميم مي گيرند پوست گوسفند بپوشند و قاطي گوسفندها با گله حركت كنند. درست در لحظه اي كه مي خواستند از مرز خارج بشن,  نيروهاي انتظامي فرياد مي زنند: آهاي اون چهارتا آباداني -بيان بيرون از گله. آنها با تعجب خارج ميشن و مي‌پرسند شما از كجا فهميدين كه ما آباداني هستيم؟ مامورا مي‌گن: از اونجايي كه گوسفندها عينك ري بن نمي‌زنند!!!
مخلص بر و بچز آبادان

يارو مي ره تو يك قهوه‌خونه، به قهوه‌چي مي گه: داش حال مي كني يك جك عربي بگم؟! قهوه‌چيه مي گه: ببين ولك، من خودم عربم، اين يارو هم كه كنار دستت نشسته هم عربه، درضمن قهرمان كشتيه. اوني كه رو ميز سمت چپ نشسته هم عربه، درضمن معمولاٌ با خودش دو تا قمه داره. حالا هنوز مي خواي جك عربي تعريف كني؟! يارو مي گه: نه والله، حوصله ندارم صدبار توضيح بدم چي شد!!!

غضنفر هر روز زنگ يك كليسا رو مي‌زده و در مي‌رفته. آخر پدر روحاني شاكي ميشه،‌ يك روز پشت در كمين مي‌كنه، تا غضنفر زنگ مي‌زنه، ‌خرشو مي‌گيره و مي‌پرسه چيكار داري؟ تركه حول ميشه،‌ با تته پته ميگه: ببخشيد، ‌عيسي هست؟!

غضنفر مي ره به يه مغازه، مي گه: پيراهن نخي دارين؟ مغازه داره مي گه: آره. غضنفر مي گه: پس لطفا دونخ بدين!

یه روز غضنفر تو اتاقش عکسه یه گوره خره رو زده.ازش میپرسن این عکسه کیه؟میگه این عکس بابامه موقعی که تو یوونتوس بازی میکرد

یه نفر به اسم حسنی تو جنگ كشته‌ميشه، به غضنفر ميگن برو يه جوري به خانوادش خبربده. غضنفر ميره دم خونشون زنگ ميزنه، زن يارو ميگه: كيه؟ غضنفر ميگه: ببخشيد،‌ منزل شهيد حسنی؟!

غضنفر ميفته تو جزيره آدم خورا، آدم خورا مي‌گيرنش، رئيسشون ميگه: اينا رو پوستشون رو ميكنيم باهاش قايق درست ميكنيم. غضنفر هم يه چاقو ور ميداره مي‌گذاره رو شكمش، ميگه: جلو نيايد وگرنه قايقتونو سوراخ ميكنم!

غضنفر خودشو دار میزنه به علت ضربه مغزی میمیره؟میان تحقیق میکنن میبینن با کش خودشو دار زده!

غضنفر ميره تو خواربار فروشي ميگه: نيم كيلو پنير بدين، يارو بهش ميگه: ببخشيد، شما غضنفر ؟ ميگه: از كجا فهميدين؟ ميگه: از لهجتون. غضنفر با خودش ميگه: من بايد اين لهجمو  درست كنم. پا ميشه ميره خارج بعد از ده سال برميگرده، ميره همون جا ميگه: آقا نيم كيلو پنير بدين. يارو باز ميگه: آقا شما غضنفر ؟ ميگه: اِاِا... از كجا فهميدي؟ مگه من هنوز لهجه دارم. يارو ميگه: نه، ولي آخه اينجا پنج ساله كه بانك شده!

غضنفر تو جبهه پشت ضد هوايي بوده ميزنه يه هواپيما رو ميندازه. خلبانه با چتر نجات ميپره بيرون، غضنفر ميگه: بچه‌ها فرار کنین صاحبش اومد!

عبود هي مي گوزيده ، بعدش يك ليوان آب ميخورده . ازش ميپرسن: چرا هي بعد از گوزيدن آب ميخوري؟ ميگه: ولك، اگه آب نخورم كه گرد و خاك ميشه!

غضنفر ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بذارم؟ غضنفر ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم!

دو تا غضنفر ميرن يك رستوران كلاس بالا، ‌دو تا كوكا سفارش ميدند‌، بعد هم يكي يك ساندويچ از كيفشون درميارند، ‌شروع مي‌كنند به خوردن. گارسونه مياد ميگه: ‌ببخشيد،‌شما نمي‌تونيد اينجا ساندويچ خودتونو بخوريد. غضنفر  ها يك نگاهي به هم مي‌كنند، ‌ساندويچ هاشون رو باهم عوض مي‌كنند!

به غضنفر میگن با بالش جمله بساز ، میگه یه بار رفتم شکار پرنده با تیر زدم تو بالش. بهش میگن نه با اون بالش جمله بساز.میگه آها یه بار رفتم شکار پرنده زدم تو او بالش.بهش میگن ااااه اصلاً با بالش نمیخواد با تشک جمله بساز ، میگه یه بار رفتم شکار پرنده تو شک موندم بزنم توی این بالش یا اون بالش!!!

ماشين غضنفر رو تو روز روشن، جلو چشماش ميدزدن، رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن: آاااي دزد. بگـــيـــرينش.يهو غضنفر داد ميزنه: هيچ خودشو ناراحت نكنيد.هيچ غلطي  نميتونه بكنه رفيقاش واميستن، ميپرسن: چرا؟ غضنفر ميگه: ايلده من شمارشو برداشتم

به غضنفر میگن معجزه کن میگه ( ق )

یه روز به یه گوسفنده میگن به چه سبکی می رینی؟ میگه به سبک گروه آریان ( دونه دونه دونه دونه دونه ) !

غضنفر با زنش دعواش میشه. بعد شب که میخوان بخوابن غضنفر میبینه زنش یه یادداشت گذاشته که من رو ساعت 6 بیدار کن. بعد زنه فردا ساعت 10 پا میشه میبینه غضنفر یه یادداشت گذاشته که: زنیکه ایلده ساعت شیشه پاشو دیگه!!!

بعد ازعمري سیاوش قمیشی مياد ايران. اجرا زنده ميگذاره تو استاديوم آزادي. خلاصه ديگه ملت داشتن خودشون رو خفه ميكردن. قمیشی هم مياد خيلی حال بده، از ملت ميپرسه: چي ميخواين براتون بخونم؟ يك غضنفر ازون پشت داد ميزنه: اِبـــي بـخـــون. اِبـــي بـخـون!

به یه اصفهانیه میگن شما چرا هر کلمه ای که میگید آخرش (اس) داره؟ اصفهانی میگه: کی گفتدس، هر کس که گفدس، غلط کرده گفدس

به غضنفر ميگن شما ناراحت نميشيد اينقدر جوك به شما مي بندند. غضنفر ميگه اي بابا اينها برا شما جوكه برا ما همه تك تك خاطره است

غضنفر رفته بوده تماشای اجرای پیانو.وقتی نواختن تمام میشه غضنفر پامیشه و فریاد میزنه: یاخچیدی!یاشاسین آذربایجان!دنیا تورکیش!!!یارو نوازنده میاد ازش میپرسه که تو از کجا فهمیدی که من غضنفر ؟ غضنفر بهش میگه: ایلده وقتی خواستی برنامه رو شروع کنی بجای اینکه صندلی رو ببری جلو پیانو رو کشیدی عقب!!!

يه جايي جشن بوده، غضنفر همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كي دعوت كرده؟ غضنفر ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده!!!



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:12 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

غضنفر ميخواسته خودكشي كنه يه تير به مغز خودش شليك ميكنه، نيم ساعت بعد ميميره! از همه دنيا دانشمندا جمع مي‌شن كه ببينيد قضيه اين چي بوده، ‌بعد از دوسال تحقيق مي‌فهمند كه تيره تو اين مدت داشته دنبال مغزيارو ميگشته!!!

غضنفر ميره شكار خرگوش، صداي هويج در مياره!

ترکه زنگ میزنه به ۱۱۰ می گه ببخشید فرمان و دنده و گاز و ترمز و کلاج ماشین منو دزدیدیند.پلیس ۱۱۰ به ترکه می گه ببخشید شما ترکین؟  میگه آره .پلیس بهش می گه پس لطف کنید برید جلوی ماشین بشینید!!!!!!!

به غضنفر کی گن با شیده جمله بساز ، می گه : رفتم خونه . دیدم بچه شاشیده

غضنفر مي ره خواستگاري، مادر و پدر دختره بهش جواب رد ميدن، مي گن: دختر ما داره درس ميخونه. غضنفر مي گه: ايشكال نداره، من مي رم دو ساعت ديگه برميگردم

غضنفر زنگ ميزنه به آژانس و ميگه: آقا ببخشيد مزاحمتون شدم، ماشين دارين؟
رزروشن آژانس هم با كلي كلاس ميگه: بله قربان!
غضنفر ميگه: اااا خوش به حالتون!

به غضنفر می گن با خرچنگ جمله بساز ، می گه کره خر چنگ نزن!!!

غضنفر به غول چراغ جادو مي گه: قدس را آزاد کن، غوله مي گه: نمي تونم. غضنفر مي گه: خوب پس، منو آدم کن ... غوله مي ذاره و در مي ره. غضنفر داد مي زنه و مي گه: کجا... غوله مي گه: دارم مي رم قدسو آزاد کنم، راحت تره !

دو تا غضنفر ميرن سوراخ لايه اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور!

غضنفر سر نماز موقع قنوت دستاشو برعکس ميگيره ، بهش ميگن آخه اين چه طرزشه ؟ ميگه : ميخوام ايندفعه از حفظ بخونم !

زنه به شوهرش میگه ۳ تا حیوان وحشی نام ببر
طرف میگه :
خودت
خواهرت
خدا بیامرز مادرت

غضنفر مي ره تماشاي مسابقه دو و ميداني، از بغل دستيش مي پرسه:اين ها براي چي دارن مي دون؟ طرف مي گه: چون به نفر اول جايزه مي دن. غضنفر کمي فکر مي کنه، بعد مي پرسه: پس بقيه براي چي دارن مي دون؟

از غضنفر پرسيدن: چرا ترک شدي؟ گفت: به علت کمبود امکانات

غضنفر تلویزیون تماشا میکرده،می بینه هر پنج تا کانال رازبقا داره.به بچه اش میگه:برو ببین آنتن تلویزیون توی خونه همسایه نیفتاده؟

دوستان توجه کنند: لطیفه زیر بعنوان جوک برگزیده فصل پاییز 1386به شما دوستان شنگول پیشکش می گردد:

ترکه از يه نفر غريبه مي پرسه: ببخشين آقا من شرمندم، روم به ديوار، گلاب به روتون، گل به روتون، من بميرم که اين سؤالو مي پرسم ... طرف مي گه اشکالي نداره بابا، بپرس؟ ترکه مي گه: ببخشيد، اسمتون چيه؟ طرف عصباني مي شه و  مي گه: والا این جور که شما مي گين: گوه ! ! !!!!!!!

غضنفر داشته کانال تلوزیون رو عوض می کرده...میزنه یه کانالی که هزار تا (آ.خ .و.ن.د )نشسته بودند و داشتند سخنرانی گوش می دادن....یکدفعه داد میزنه: آی ممد اون پیت نفتی رو بیار...لونه شون رو  پیدا کردم !

معتاده سر منقلش بوده که یهو توپ پسر همسایه می خوره تو بساطش.بعدش هم صدای کوبیدن در میاد.وقتی در را باز می کنه میبینه صاحب توپ که هول شده بوده میگه: عمو توپم- توپم.(یعنی توپم رو بده)معتاده میگه: چه خبره ؟!خب منم توپم - ماهم توپیم! همه توپن!

یه روز یه خری با غضنفر دعواش میشه : خره پالونش مییفته .غضنفر میگه دیگه برام کت درمیاری؟

به یه کلاغه میگن دودو تا میگه غارتا

به یه لره میگن تو لری میگه نه بیا بگرد

عبود میره یه نوشابه زرد میخره و میزنه  به بدن-وقتی میاد پولشو حساب کنه میبینه که پول همراهش نیست.ناچارا داخل شیشه ادرار میکنه و دربش رو هم می بند ه و نوشابه رو پس میده - چند لحظه بعد غضنفر میاد نوشابه بخره و از بخت بدش همون شیشه پر از شاش گیرش میاد! اونم هیچی نمیگه و تا ته شیشه رو کوفت میکنه-بعد که میخواسته به طرف حالی کنه که نوشابه نبوده و شاش بوده میگه: آقا نوشابت که شاشی بود...ایلده اگه یه ساندویچ گهی هم داری بیار بخوریم !!!

يه بار يه اصفهانيه داشته با خانواده اش از جلوي رستوران رّد مي شده بوي خوب غذا رو احساس مي كنن  بعد به بچه هاش ميگه بچه ها اگه بچاي خوبي باشين سال ديگه هم از اينجا ردّتون مي كنم!!!

از یه غضنفر میپرسن چرا سر و صورتت زخمیه؟ میگه آخه با یه همشهری تصادفی برخورد کردم

چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میرد، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موجی تهرونو میگیرد  !!!

دكتر گفت: حال سه نفر بيماري كه ديشب براشون دارو تجويز كردم خوبه؟
پرستار گفت: نه دكتر؟ متأسفانه دو نفرشون فوت كردند، امّا سوّمي هر كاري كرديم حاضر نشد دوايي رو كه تجويز كرديد بخوره.

يه بار يه غضنفر فقط شبا از خونه ميرفته بيرون! بهش ميگن جريان چيه؟
ميگه: از بس اين فارسها گفتن يه روز يه غضنفر ما تصميم گرفتيم كه فقط شبا از خونه بيايم بيرون

زن به دامپزشكي مراجعه كرد و گفت: من اصلاً حالم خوب نيست. دامپزشك گفت: شما اشتباهي اومدين اينجا، اينجا دامپزشكيه!
زن گفت: نه دكتر، درست اومدم، آخه من صبح‏ها كه بلند مي‏شم اخلاقم مثل سگه، ازصبح تا ظهر مثل خر كار مي‏كنم، ظهرها هم مثل گاو غذا مي‏خورم، بعد از ظهر مثل خرس مي‏خوابم، تازه شب كه شوهرم مي‏آد بهم مي‏گه سلام سوسك سياه.

جوکستان عمونمکی کپی رایت داره بلوتوث کلیپ موبایل تازه جک جوک

بيمار: دكترجون! پاي راستم خيلي درد مي‏كنه. دكتر: عزيزم، ولي من چشم پزشكم. بيمار: اينو مي‏دونم، ولي دارين چشمم رو معاينه مي‏كنين پاتون روي پاي راستمه.

اصفهانیه داشت تو رودخونه ی زاینده رود غرق می شد .هر چی بهش گفتند: دستت رو بده نجاتت بدیم این کارو نمی _ کرد.یکی از آشناهای اون فرد که میدونست اون مرد خسیسیه جلو رفت و گفت :دادا دست منو بگیر نمی خواد دستت رو به من بدی.  

مرد بسيار پرحرفي به دكتر پوست مراجعه كرد، امّا اينقدر حرف مي‏زد كه به دكتر اجازه نمي‏داد معاينه‏اش كند. بالاخره دكتر گفت: آقا لطفاً زبونتون رو در بيارين. بيمار زبانش رو درآورد. دكتر گفت: حالا در همين حال نگهش دارين تا من معاينه‏تون كنم.


مريض: دكتر! دارم مي‏ميرم. تو رو خدا بكش و راحتم كن. دكتر: من خودم وظيفه ‏ام رو مي‏دونم، لازم به يادآوري نيست

غضنفر به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو ! مگه كشكيه؟! تركه ميگه: بابا من كه راضيم، ننم هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!

مردي پيش دكتر رفت و گفت: دكترجون! خيلي فراموشكار شدم. دكتر حواسش به حرف‏هاي بيمار نبود. سرش را بالا كرد و گفت:
- متوجه نشدم چي گفتيد؟ ‏مرد گفت: من؟ من چيزي نگفتم.

يه اصفهاني ميخواسته پول به كسي بده دستش مي لرزيد . گفتند زودباش چرا مي لرزي ؟؟ ميگه آخه ميخوام پول بدم ، جون كه نميخوام بدم كه يهو بدم  

از غضنفر ميپرسن: چند تا بچه داري؟ 4 تا از انگشتاشو نشون ميده، ميگه: 3 تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اينا كه 4تاست؟ غضنفر انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: اين بچة همسايمونه، ولي هميشه خونة ماست!

به غضنفر ميگن: بچه كجائي؟  ميگه بچه U.S.A.! ملت هم كف ميكنن ميگن آخه چطور ممكنه؟ غضنفر ميگه: ايلده بچه يونجه ‌زارهاي سرسبزِ آذربايجانم!

غضنفر خودكارش تموم ميشه، ترك تحصيل ميكنه

غضنفر ميره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشي ميپوشه!

غضنفر داشته جلو دو سه تا دختر افه ميومده، يهو تلنگش در ميره. واسه اينكه ضايع نشه، دستشو ميگذاره بغل دهنش، داد ميزنه: گـــــــوزيـــــــه... گوووووز!

یه روز مرد اصفهانی با بچه اش از مقابل مغازه کفش فروشی که روی شیشه اش نوشته بود کفش پارس رد می شد .بچه از باباش می خواد که براش یک جفت کفش بگیره.باباش می گه :بچه مگه نمی بینی نوشته کَفِش پارِ ه س.  

آرداواس بعد بيست سال از آمريكا برميگرده ايران و يك ساندويچ فروش ميزنه. روز اول، غضنفر مياد ميگه: قربون دستت، يك ساندويچ سوسيس بده. آرداواس كه هنوز خوب از حال و هواي ديار كفر درنيومده بوده، ميپرسه: "تو گو" بدم؟ غضنفر شاكي ميشه، ميگه: نه مرتيكه، تو نون بده

به غضنفر ميگن: كجا داري ميري؟ ميگه: دارم برميگردم!

تركه تو يك شب برف و بوراني داشته از سر زمين برميگشته خونه، يهو ميبينه يكجا كوه ريزش كرده، يك قطار هم داره ازون دور مياد! خلاصه جنگي لباساشو درمياره و آتيش ميزنه، ميره اون جلو واميسته. رانندة قطاره هم كه آتيشو ميبينه ميزنه رو ترمز و قطار وا ميسته. همچين كه قطار واستاد، تركه يك نارنجك درمياره، ميندازه زير قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار ميشن! خلاصه تركه رو ميگيرن ميبيرن  بازجويي، اونجا بازجوه بهش ميتوپه كه: مرتيكة خر! نه به اون لباس آتيش زدنت، نه به اون نارنجك انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! تركه ميزنه زير گريه، ميگه: جناب سروان به خدا من از بچگي اين دهقان فداكار و حسين فهميده رو قاطي ميكردم

غضنفر ميافته تو چاه، فاميلاش سند ميگذارن درش ميارن

يه بار يه غضنفر تو قبيله آدم خوارها اسير ميشه! از يكي ميپرسه آقا با من چي كار دارين؟ ميگه ما آدم خوريم حالا هم تو اين ديگ ميپزيمت و ميخوريمت! غضنفر ميگه: چي شد؟ حالا كه بخور بخوره ما آدم شديم!!!

دكتر از ديوانه پرسيد: تو رو براي چي به تيمارستان آوردند؟ ديوانه گفت: بدون هيچ دليلي، فقط به خاطر اينكه من معتقدم جوراب نخي خيلي بهتر از جوراب نايلون هست. دكتر گفت: اين كه دليل نشد، منم معتقدم جوراب نخي بهتر از جوراب نايلون هست. ديوانه گفت: چه جالب! راستي شما جوراب نخي رو با سس سفيد مي‏خوريد يا با سس گوجه فرنگي؟

اصفهانیه سواره ماشین می شه . آخره مسیر به راننده میگه : حاج آقا کرایه ی ما چند میشه ؟ یارو میگه : 50 تومان . اصفهانیه میگه چه خبره ؟ اولندش که 40 تومان میشه بعدشم من 30 تومان بیشتر ندارم حالا فعلا این 20 تومان را بگیر . ... یارو میشماره می بینه 10 تومانه !!!

 غضنفر ميره مسابقه بيست سوالي،  رفقاش از پشت‌ صحنه بهش ميرسونن كه: جواب خياره،  فقط تو  زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، غضنفر ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. غضنفر ميگه: بابا اين عجب خيار گنده‌ايه!

غضنفر ميخواسته تو يك ادارة دولتي استخدام شه، ميبرنش گزينش. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما وقتي ميخواين وارد مستراح شيد، با پاي راست وارد ميشيد يا با پاي چپ؟! غضنفر هول ميشه، ميگه: ايلده شما منو استخدام كنيد، من با سر وارد ميشم !!!

بيمار: دكتر! احساس مي‏كنم ديوونه شدم. فكر مي‏كنم فرار كردم و يه عده دنبال من هستن و مي‏خوان منو بگيرن. دكتر: از چه زماني اين احساس رو مي‏كني؟ بيمار: از زماني كه از تيمارستان فرار كردم.

تو تبريز حكومت نظامي بوده، يارو سروانه به غضنفر ميگه كه تو اينجا كشيك بده، از هفت شب به بعد هركسي رو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش كه تموم ميشه، تا مياد بره سوار ماشينش شه، ميبينه صداي گلوله اومد. برميگرده ميبينه غضنفر زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره! غضنفر ميگه: ايلده  يك آدرسي  را پرسيد كه عمراٌ تا ساعت نه شب هم پيداش نميكرد!

ديوانه سراغ رئيس تيمارستان اومد و بهش گفت: من مي‏ترسم، يه ديوونه اومده اينجا به من مي‏گه ناصرالدين ‏شاه. رئيس تيمارستان گفت: اشكال نداره عزيزم، لابد فكر مي‏كنه ناصرالدين ‏شاه هستي. ديوانه گفت: آخه اسمش ميرزارضا كرماني است.

غضنفر دستور داد تمام اسناد و مدارك قديمي رو به علت نداشتن جاي كافي در اردبیل از بين ببرند، اما رئيس بايگاني گفت: قربان، اين اسناد خيلي مهمه. غضنفر فكري كرد و گفت: مهم نيست،ایلده از همشون كپي بگيرين و اونا رو نگه دارين

به یه غضنفر میگن میذاری بچه ات بره دانشگاه؟ میگه اگر به درسش لطمه نزنه آره!!!

اصفهانیه واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خيرات ميكرده. خلاصه هركي رد ميشده، يك خرما برميداشته و يك صلوات ميفرستاده . بعد يك مدت، يك بابايي دست ميكنه يك مشت خرما برميداره، اصفهانیه دستشو ميگيره، ميگه: هوووي!  چه خبرس؟! يك نفر آدم مردس، اتوبوس كه چپ نكردس  

 سه تا تركه رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دومي رو هم سوار ميكنه، ولي سومي بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد با اون ميرفتيد. تركه نفس زنان ميگه: ايلده منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!

به اصفهانیه می گن با کالسکه جمله بساز  می گه  این میوا کالس که !  

تركه و لره رفته بودن شكار، تركه از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه... تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه سرويسش كنه. تركه جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه لره همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، الان مياد دهنتو سرويس ميكنه. لره يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گيتو بخور! مگه من زدم؟!

غضنفر پسرشو ميگذاره دانشكده افسري، رفيقاش بهش ميگن: بابا  اينكه درسش خوب بود، ميگذاشتي دكتري، مهندسي چيزي غضنفر تركه ميگه: آخه ميخوام وقتي درسش تموم شد باهم كلانتري باز كنيم!

غضنفر صبح از در خونه مياد بيرون، ميبينه سر كوچه يك پوست موز افتاده، با خودش ميگه: اي داد بيداد، باز امروز قراره يك زميني بخوريم!

به غضنفر ميگن: ميدوني امام حسين كجا دفن شده؟ ميگه: نه. ميگن: كربلا. ميگه: اي خوشا به سعادتش!



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:10 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

ضنفر  با كايت ميكوبه به ساختمون بانك كشاورزي، 730 نفر كشته ميشن!... البته از خنده!

 غضنفر ميره پيتزا فروشي، ميگه: ببخشيد پيتزا بزرگ چنده؟ يارو ميگه: 2000 تومن. غضنفر يكم بالا پايين ميكنه، ميگه: پيتزا متوسط چنده؟ يارو ميگه: 1000 تومن. باز غضنفر يوخده با پولاي جيبش ور ميره، ميگه: پيتزا كوچيك چنده؟ يارو ميگه: 700 تومن. غضنفر دست ميكنه تو جيبش يك صد تومني درمياره، ميگه: قربون دستت داداش، يك جعبه اضافه به ما بده!

غضنفر ميره واسه تلفن همراه ثبت نام ميكنه، بهش ميگن: تا سه ماه ديگه بهت تحويل ميديم. غضنفر هم رو كمربندش مينويسه: به زودي دراين مكان يك عدد موبايل افتتاح خواهد شد!

به یه اصفهانیه می گن ده تا میوه نام ببر که آخرش س باشه.  اصفهانیه می گه  سیبس خیارس گلابیس هلوس گوجس ...

غضنفر ادعاي پيغمبري ميكرده، ملت بهش ميگن: بابا پيغمبري همين ريختي الكي كه نيست... پيغمبرا معجزه دارن، كتاب دارن.. تو اصلاٌ كتابت كو؟ غضنفر يكم فكر ميكنه، ميگه: ايلده كتابا هنوز چاپ نشده، فعلاٌ جزوه ميگم بنويسيد

این یکی از جوکها طلایی سال  1382است!

اصفهانيه داشته تو خيابون ميرفته كه يهو ميبينه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نياز به قضاي حاجت داره! خلاصه يخورده اطراف چرخ ميزنه تا آخر يك توالت عمومي پيدا ميكنه. خوشحال و خندان ميره تو كه يهو دم در يك مردك لندهور جلوشو ميگيره، ميگه: كجا عمو؟! اينجا توالتش ورودي داره، 200 تومن! اصفهانيه شاكي ميشه، ميگه: انصافتو شكر! يك ريدن دويست تومن؟! نميخوام! خلاصه مياد بيرون، يكم ديگه چرخ ميزنه ميبينه نه اوضاع خيلي خرابه، برميگرده، ميگه: درك بيا اينم دويست تومن. يارو ميگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودي جديد 500 تومنه! اصفهانيه تا فيهاخالدونش ميسوزه، ميگه: يعني چي؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برينه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاكي مياد بيرون، يكم راه ميره، ميبينه الانه كه وسط آدم و عالم برينه به خودش، زود بر ميگرده، باحال زار يك پونصدي ميده، ميگه: بيا بابا اينم 500 تومن. باز صاب توالت يك ابرو ميندازه بالا، ميگه: تــُـچ! چون تو مضيقه‌اي وروديت ميشه هزار تومن! اصفهانيه كه ديگه عرق از بناگوشش سرازير شده بوده، ميگه: بابا سگ خور! بيا اينم هزار تومن، بزار برم برينم! خلاصه ميره تو. مردك توالت‌چي(!) ميبينه يك ربع گذشت، نيم ساعت گذشت، يك ساعت گذشت، آقا نيومد بيرون. ميره در توالت رو باز ميكنه، ميبينه اصفهانيه با كمربند خودشو دار زده، يك يادداشت هم گذاشته كه: "كسي كه تو اين گروني فرق گوز و ان رو نميفهمه فقط واسه مردن خوبه"!  

زلزله بم كه مياد غضنفر با لوازم قواصي ميره بم. ازش ميپرسن چرا اينجوري ميري ميگه ميخوام عمق فاجعه رو پيدا كنم!

غضنفر از طبقه صدم يه ساختمون مي‌پره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!

غضنفر تا ده سال براي مادرش عزاداري ميكرد و همش گريه ميكرد . بهش گفتند : آخه چقدر گريه ميكني ، ده سال گذشته گفت: "آخه هر وقت يادم ميافته كه موقع خاكسپاريش چه دست و پايي ميزد جيگرم آتيش ميگيره "!!!

معلم: غضنفر بگو ببینم نادرشاه چطوری بر تخت نشست؟ غضنفر: ایلده دو زانو!

یه خانواده اصفهانی بعد از یک هفته که موز خریدند مردند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون برای اینکه مزه موز نره دیگه آب نخوردند!

يك روز يه مرده ميره طوطي بخره.ميبينه يك طوطي هست كه قيمتش 10 ميليون تومنه,از فروشنده ميپرسه:
اين چرا اينقدر گرونه؟ فروشنده ميگه: اين يه طوطي استثناييه,اگه پاي راستش رو بكشي انگليسي حرف ميزنه و اگه پاي چپش رو بكشي فرانسه. يارو ميگه: خوب اگه هردوتا پاش رو بكشم چي ميشه؟ يهو طوطيه ميگه: خوب احمق جون اون موقع  ميخورم زمين !

یه بار یک نفر میخواسته یه اصفهانی رو بکشه تو غذاش موز میرزه !

شنيدي ميگن علي دايي رو تو قزوين  گرفتن؟
نه. جدي ميگي؟
نميدونم. من خودم هم هنوز نشنيدم!

یه اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه!

ميدونيد چرا نيوتن وقتي سيب افتاد و خورد به سرش تعجب كرد؟ چون سيب از درخت گلابي افتاده بود

اصفهانیها چهلستون را میساختند 22تاستونش را برای روز مبادا نگه داشتند  

به يه غضنفر ميگن خسته نباشي  ميگه اگه باشم چه گهي ميخوري ؟!

به غضنفر ميگن با نخ سوزن جمله بساز، ميگه:اين بجه هاي تيم ملي واقعا زحمت مي کشند مخسوزن علي دايي !

اصفهانیه تو مسابقه رالی شرکت می کنه.  تو راه مسافر کشی می کنه !    

يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينه‌زني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته تركها تو كوچه بن بست گير كرده!

غضنفر مجري مسابقه بيست سوالي ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه. ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ غضنفر كلي فكر ميكنه، بعد ميگه:‌ تو جيب جا ميشه اما اگه تو جيبت بريزي، جيبت ماستي ميشه

اصفهانیه قرص اکس می خوره تو تاکسی دو نفر و حساب می کنه !

غضنفر و تهرونيه دعواشون ميشه، ميبرنشون كلانتري. افسرنگهبان از تهرونيه ميپرسه: اسمت چيه؟ يارو با بيخيالي ميگه: فِري... افسره حسابي چپ و راستش ميكنه، ميگه: بي پدر فكر كردي اينجا خونه خالست خودموني شدي؟ گفتم اسمت چيه؟ تهرونيه كه حساب دستش اومده بوده ميگه: فريدون قربان! افسره برمي‌گرده به غضنفر ميگه اسم توچيه؟! غضنفر اسمش قلي بوده، يكم فكر ميكنه بعد با ترس جواب ميده: قوليدون!

غضنفر تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختره اومد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! غضنفر از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ خودم ميرم!

يه روز ميخواستن يه دستگاه دروغ سنج رو تست كنند . يه غضنفر و يه اصفهانيه و يه رشتيه ميرن واسه تست اصفهانيه اول نشست و گفت : ما اصفهانيا آدمای مهمون نواز و دست و دل بازی هستيم يه دفه دستگاه با گيوتين گردنش رو زد نوبت رشتيه شد : ما رشتيا آدمهايی هستيم با مرام ، غيور و با غيرت يه دفه دستگاه گردنش رو زد غضنفر نشست : ما تركا آدمايی هستيم که...یکهو دستگاه گردنش رو زد ...

یه اصفهانی بعد 20 سال میره کفش بخره.وارد مغازه که شد به مغازه دار میگه: سلام- بازم اومدیم  !

copyright http://freejoke.blogfa.com
جوکستان عمونمکی کپی رایت داره

غضنفر سر مرز يه عراقيه رو اسير ميگيره. همينجور كه داشته ميبردتش، يه دفعه يه خمپاره ميخوره بغلشون دست عراقيه كنده ميشه. عراقيه ميگه: بگذار من اين دستمو بندازم تو كشور خودم. غضنفر دلش مي‌سوزه، ميگه باشه. يكم ديگه ميرن، دوباره يه خمپاره ميخوره اون يكي دست عراقيه هم كنده ميشه. باز عراقيه ميگه بگذار من اين دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، غضنفر هم ميگه باشه. بعد يه تركش ديگه ميخوره پاي عراقيه هم كنده ميشه، ورش ميداره ميندازه اونور مرز. يه دفعه غضنفر تفنگ رو ميذاره روشقيقه يارو ميگه: هوي! فكر نكن من تركم نميفهمم، كم‌كم داري فرار ميكني‌ها !!!

بابا جون يه خبر خوش برات دارم... خبر خوشت چيه پسرم ؟مگه قول نداده بودي که اگر معدل ثلث اولم 10 بشه 50 تومان بدي؟چرا پسرم قول داده بودم خوب حالا خبر خوش اينه که ميتوني پولت را پس انداز کني.

يه روز يه خره لنز ميزنه، ميره تو جنگل. همه حيوونا نيگاش ميكردن ميگه: چيه! تا حالا آهو نديدين .

یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه: آقا شوما را به خدا یقمو ول کنین آ گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشد!

به غضنفر ميگن با فرشاد يه جمله بساز ميگه: روح غضنفرشاد

در تيمارستاني ميخواستند ديوونه ها رو امتحان كنند, زير چراغي يك ميز گذاشتند و روي آن مقدار زيادي روغن ريختند و ازشون خواستند يكي يكي بروند روي ميز و چراغ رو عوض كنند ديوونه ها يكي يكي بالا رفتند و خوردند زمين. يكي از ديوونه ها كاغذي گذاشت روي ميز و لامپ رو براحتي عوض كرد, همه برايش كف زدند و علت كارش را پرسيدند گفت : والله قدم نمي رسيد كاغذ رو گذاشتم زير پام تا قدم بلندتر شود

به فرمانده پادگان خبر دادند كه پدر يكي از سربازان يك روز قبل مرده است. فرمانده غضنفر را احضار كرد و به او گفت: - برو و به اميرخاني خبر بده كه پدرش مرده، منتهي جوري خبر بده كه ناراحت نشه و ضمناً اصول نظامي رو هم رعايت كن. غضنفر سربازان رو به صف كرد و گفت: هر كدوم از شما كه پدرش امروز مرده يك قدم بياد جلو. كسي جلو نيامد، غضنفر گفت: سرباز اميرخاني! چون از دستور مافوق اطاعت نكردي، يه هفته بازداشتي!!!

بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه: باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی!

مدير اداره معاونش رو احضار كرد و بهش گفت: آقاجان! اين چه نامه‏اي يه نوشتي؟ براي اين مرتيكة دزد نوشتي دوست عزيز؟ برو نامه رو عوض كن. معاون گفت: به جاي دوست عزيز چي بنويسم؟ مدير گفت: همون كه واقعيت داره بنويس، مثلاً بنويس همكار عزيز!

رئيس ساعتش را گم كرد و آبدارچي را متهم به دزدي كرد، اما بعد از دو روز ساعت را پيدا كرد و از آبدارچي عذرخواهي كرد.
آبدارچي گفت: اشكالي نداره! شما فكر مي‏كردين من دزد هستم، من هم فكر مي‏كردم شما شعور داريد،‌ حالا معلوم شد هر دومون اشتباه كرديم.

اولي: قراره گريم كنم و نقش يك ديوانه رواني رو بازي كنم. دومي: حالا گريم چه ضرورتي داره؟

توله ‎سگ از مدرسه برگشت، مادرش گفت: امروز درس چي داشتين؟ توله ‏سگ گفت: زبان خارجي. مادرش گفت: چي ياد گرفتي؟
توله ‏سگ گفت: ميو، ميو

بچه اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستونو ببینیم من خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه؟ باباش میگه: چرا نمیریم پسرم؟ اگه مُفتیش کردند ما هم میریم

آخر جوک!
تيم ملي فوتبال آرژانتين براي يك ديدار دوستانه با تيم محلات اردبيل به ايران مياد.قبل از مسابقه
مربي اردبيلي ميگه: بچه ها خوب گوش كنين ببينيد چي ميگم . اينا هيچي نيستن فقط يك بازيكن دارن كه اسمش مارادوناس. بعد رو به بازيكنان مي كنه و ميگه: رسول تو فقط مارادونا رو بگير.ممد تو هم فقط برو جلو گل بزن. مسابقه شروع ميشه و تو همان دقايق اول بازي تيم آرژانتين يه حمله سختي ميكنه روي دروازه اردبيل ممد از خط حمله خودشان ميآد بسمت عقب تا كمك كنه .ميآد توپ رو با پا بده به دروازهبان شوت ميكنه توي گل خودشان.مربي اردبيلي ميگه:
ممد اينور نزن اونور بزن.رسول تو هم فقط مارادونا رو بگير،
دوباره آرژانتينيها حمله مي كنند باز ممد ميآد كمك كنه با هد ميزنه تو گل خودشان. باز مربي اردبيلي ميگه:
ممد اينور نزن اونور بزن.رسول تو هم فقط مارادونا رو بگير،
 براي بار سوم آرژانتينيها حمله مي كنند باز ممد ميآد كمك كنه با قيچي برگردون بزنه تو اوت باز ميزنه تو گل خودشان .مربي اردبيلي ميگه:
رسول مارادونا رو ول كن ممد رو بگير! ممد رو بگير!! !

به غضنفر ميگن يه جمله بگو که توش چاي باشه ... ميگه قوري   

یه اصفهانی به باباش تلفن میزنه برای اینکه پول تلفنش زیاد نشه فقط میگه : من کاظم ، پول لازم . باباش هم میگه : من مریض ، قر نریز !!!!

مگسه روي غضنفر نشسته بود .. غضنفر ميگه : دیدی؟ ... بلاخره نمرديم و يه گهي شديم

غضنفر پرتقال خوني ميخوره ايدز ميگيره

غضنفر ميره مشهد جلوي حرم ميگه: يا امام علي! قربون لب تشنه‌ات، فداي دست بريده‌ات، پس كي ظهور ميكني؟ والا خسته شدم اينقدر اومدم قم !

به غضنفر ميگن فرق كچل با هواپيما چيه ؟
ميگه : كچل كه فرق نداره . هواپيما هم نكته انحرافيه !!!

به اصفهانیه میگن باید آزمایش ادرار بدی ، طرف به جا اینکه یه کمی ادرار بیاره یه چهار لیتری میاره. مسئول آزمایشگاه اول قبول نمیکنه ولی با اسرار طرف مجبور میشه وقتی جواب آزمایش را بهش میدن ، یه تلفن میزنه به خونه میگه به همه اقوام بگین شکر خدا همگی سالمین !!!

چرا تركا دو دستی دست ميدن ؟
چون هنوز دست راست و چپشون رو نميدونن كدومه

غضنفر ميره جبهه . نارنجك به خودش می بنده ميره زير تانك خودی !
رو سنگ قبرش می نويسن : حسين نفهم !!!

تو ارديبل مانور ميذارن ... دشمن فرضی پيروز ميشه!

غضنفر مسافر كشی ميكرد . يه جا يه زنه بهش گفت : آقا ، ببخشيد ، كريمخان ميريد . غضنفر گفت : اه ، خوب معلومه ، اگه نميريد كه ميتركيد!

غضنفر ميخاست بره تهران يه مگس اونو اذيت ميكرده
غضنفر هم مگس رو ميگيره تو دستش تا  وقتی که برسن به تهران
اونجا تهران كه ميرسه مگس رو ول ميكنه
ميگه حالا از تهران تا اردبيل پياده برو تا بفهمي مردم آزاري يعني چي !!!!!!



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:5 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

اصفهانیه موز می خوره پوستش میزاره تو دفتره خاطراتش  «
...................................................................

دختر اصفهانیه به دوست پسرش می گه شب بیا خونمون اگه موقعیت خوب بود  «
 من یه سکه می اندازم پایین شب می شه دختره یه سکه می اندازه پایین ولی
هرچقدر وامیسته میبینه پسره بالا نمیاد سرش رو از پنجره بیرون می بره و بهش
میگه چرا نمیای پسره میگه دارم دنبال سکه می گردم دختره میگه بیا بالا
بهش کش بسته بودم الان تو دستمه
...................................................................

بچه اصفهانیه به باباش می گه بابا املا شدم بیست باباش می گه   «
پدرسگ مگه ده چه عیبی داره که اینهمه بیخودی خودکار مصرف می کنی؟
...................................................................

اصفهانیه به باباش زنگ می زنه واسه این که خرجش کمتر شه می گه  «
 من کاظم پول لازم باباش هم می گه من مریض قر نریز
...................................................................

اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه  «
...................................................................

به اصفهانیه میگن شیرین تر از عسل چی خوردی؟میگه ترشی مجانی!!!  «
...................................................................

از یه اصفهانیه می پرسن وقتی سر یخچال میری چی می خوری  «
گفت:کتک
...................................................................

اصفهانیه سوار تاکسی میشه. آخر مسیر به راننده میگه: حاج اقا کراییه ما  «
چنئ شدس؟ یارو میگه:50تومن.
اصفهانیه میگه:چه خبرس اولا که 40 تومن بیشتر نمیشد.
بعدشم من 30 تومن بیشتر ندارم
حالا این 20 تومن رو بگیر یارو میشمره میبینه 10 تومنه ....
...................................................................

اصفهانیه به شکمش میگه: چقدر کار کنم تو بخوری؟ شکمش میگه: میخوای یه کم من کار منم  «
تا تو بخوری؟
...................................................................

بچه اصفهانیه توی امتحان بیست می‌گیره. باباش میزنه توی گوشش و میگه: خاک بر سرت   «
کنن، با نمره 10 هم میشه قبول بشی، حتما باید این همه خودکار حروم می‌کردی؟
اصفهانیه یه پوسته موز میبینه میشینه کنار موزه.  میگن: چرا اینجا نشستی؟ میگه:
آخه میخوام فکر کنند من این موزو خوردم.
...................................................................

اصفهانی رو میخوان زجر بدند، میبندنش به تیر برق و بهش میگین: کوچه اونطرفی شام   «
میدند.
...................................................................

اصفهانیه با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه  «
...................................................................

یه تیکه آهن محکم روی پای یه اصفهانی میفته داد میزنه میگه آااااااااااااخ کفشم  «
...................................................................

یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زنه  «
...................................................................

یه روز یه مردی در اصفهان در یه خانه ای را میزنه وآب برای رفع تشنگی درخواست   «
میکنه دختر بچه ای دم در میاید و یک کاسه دوغ خنک به مرد میده ، وقتی مرد
تا آخر دوغ را سر میکشد به دختره میگه کوچولو شما هر که درب خانه تان را
بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنک میدید دختر بچه میگه نه بابا دیشب مهمان
داشتیم دوغ درست کردیم منتها سوسک افتاد توش برای همین چون
می خواستیم دور نریزیم دادیم شما خوردید ، با شنیدن این حرف مرد
عصبانی میشه و میزنه کاسه دوغ را میشکنه، آنوقت دختر داد میزنه
و میگه مامان - مامان این آقائه زد کاسه غذای سگمان رو شکست
...................................................................

بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل   «
از اتاق عمل میاد بیرونو میگه الحمد و لله عمل با موفقیت انجام شد و ما
این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در اوردیم اصفهانیه میره جلو میگه آقای
دکتر اول 5 ریال ما رو بدین حسابمون با هم قاطی نشه
...................................................................

روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه قزوینی می میرند.آنقدر به خدا التماس می کنند تا  «
اینکه خدا با برگشتن آنها به دنیا موافقت می کنه به شرطی که دیگه گناه نکنند و گرنه
سنگ می شوند. خلاصه آنها به دنیا برمی گردند.همان اول کار تهرانیه یه دختره را
میبینه و می افته دنبالش. همان دم سنگ می شه.بعد مدتی اصفهانیه یه ?? تومانی روی
زمین می بینه خم میشه که برداره قزوینیه می گه : خاک تو سرت . هم خودت رو بدبخت
کردی هم منو
...................................................................

زن اصفهانیه داشته تو حیاط خونه با بچش بازی می‌کرده، هی مینداختتش بالا   «
میگرفتتش،‌ می‌گفته: این دودول چند تومنس؟! این دودول ده تومنس…این دودول صد تومنس!
درهمین حین یک جاهله داشته از اونجاها رد میشده، از تو کوچه داد میزنه: آبجی شوما
که قیمت دستتونس، بیا یک نگاه به مال ما بکن ببین چند میارزه!!!
...............................................................



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:2 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

تذکر :دوستان اصفهاني بعد از خواندن اين جوک ها خواهشاً رگ گردنشان بيرون نزنند و شروع به ارسال بد و بيراه کنند ، ازتون خواهش مي کنم فرهنگ جوک خواندن را داشته باشيد تا اين ستون ادامه داشته باشد

 

 

اصفهانیه به باباش می گه : بابا چرا ما هم مثل بقیه مردم سوار کشتی نمی شیم ؟!! باباش می گه : خفه شو بچه شنا تو بکن . 2 ساعت دیگه می رسیم به جزیره

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهانیه واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خيرات ميكرده. خلاصه هركي رد ميشده، يك خرما برميداشته و يك صلوات ميفرستاده . بعد يك مدت، يك بابايي دست ميكنه يك مشت خرما برميداره، اصفهانیه دستشو ميگيره، ميگه: هوووي!  چه خبرس؟! يك نفر آدم مردس، اتوبوس كه چپ نكردس

 

---------------------------------------------------------------------

 

بچه اصفهانیه توي امتحان بيست مي‌گيره. باباش ميزنه توي گوشش و ميگه: خاك بر سرت كنن، با نمره 10 هم ميشه قبول بشي، حتما بايد اين همه خودكار حروم مي‌كردي؟

 

---------------------------------------------------------------------

یکی روز یکی از یک محله تو اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمی دم

---------------------------------------------------------------------

یه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 25تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 20 تومن - به اندازه 5 تومن دنده عقب برید  

---------------------------------------------------------------------

اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق وبهش بگیه کوچه اونطرفی شام میدند

---------------------------------------------------------------------

 

دانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده  

---------------------------------------------------------------------

 

نوار مغز نرمال /_ /_ /_ /_ /_ نوارمغزقزوینی (|) (|) (|) (|) نوارمغزاصفهانی $ $ $ $ $ $ $ نوارمغزلر _____________!!!

 

---------------------------------------------------------------------

 

 

اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش  

 

---------------------------------------------------------------------

 

 

یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده  

 

---------------------------------------------------------------------

 

یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده

 

---------------------------------------------------------------------

 

 

اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده  

 

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت: - همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه كه مي‌خورن به شيشه نگاه مي‌كنن ببينن تا كجاش رفته - جلوي در واميستن و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو، ميگن حالا چرا نميان تو؟ - بستني ليواني كه مي‌خورن حتما درش رو مي‌ليسن

---------------------------------------------------------------------

 

یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار

---------------------------------------------------------------------

 

یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش میرن کنار رودخونه برای پیکنیک که برای‎ ‎نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب ‏می بره که پدره داد می زنه:‏‎ ‎خانوم بچه رو آب برد ‏‎ ‎دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن!!!

---------------------------------------------------------------------

 

1ارمنيه و تركه و رشتيه و اصفهانيه يك عمر رفيق بودن. باري، از بخت بد، ارمنيه مرحوم ميشه، باقي رفقا هم ميرن تشييع جنازش. رسم اين ملت هم گويا اين بوده كه هركدوم از نزديكان بايد دم آخري يك پولي مينداختن تو قبر. خلاصه اول تركه ميره بالاسر قبر و كلي گريه زاري ميكنه و آخر هم دست ميكنه، ده تا هزاري ميندازه تو قبر. بعد رشتي مياد باز كلي آه و ناله ميكنه و بعد هم دست ميكنه ده تا هزاري ميندازه تو آخري نوبت اصفهانيه ميشه، مياد جلوي قبر كلي گريه زاري ميكنه، آخرش هم با بغض ميگه: شرمنده، من صبح وقت نشد برم بانك پول بگيرم. بعد يك چك سي‌هزارتومني مي‌نويسه ميندازه تو قبر، بيست‌هزارتومن بقيشو برميداره!!!

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟؟؟

---------------------------------------------------------------------

 

یک اصفهانی گوشت خورد مرد

---------------------------------------------------------------------

 

يه باباي اصفهاني مي خواند بچشو نصيحت كنه مي گه هميشه سر به زير باش. پسر ميگه : خوب چرا بابايي؟ پسر جان به سه دليل: 1-مي گن پسر سر به زيريه 2- اگه سكه اي رو زمين باشه بر مي داري3- پشت يقت چرك نمي كنه تا هي پيرهن يشوريم مصرف آبمون بره بالا!!

---------------------------------------------------------------------

 

یه اصفهانی داشت نوار روزه گو ش میداده می زنه آخرش ببینه شام میدن یا نه  

---------------------------------------------------------------------

 

یه اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهانیه تو مسابقه رالی شرکت می کنه تو راه مسافر کشی می کنه !!

---------------------------------------------------------------------

 

یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه<<آقا شوما را به خدا یقمو ول کنین آ گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشد>>

 

---------------------------------------------------------------------

 

به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس

 

---------------------------------------------------------------------

 

 

یه بچه اصفهانی به باباش میگه : بابا همه میگند اصفهانیا خسیسند، پس چرا مسافرهای نوروزی که از شهرهای دیگه می یاند اصفهان به جا اینکه برند هتل ، کنار زاینده رود چادر میزنند؟ باباش میگه: به خاطر آب و هواشه پسرم. بچه باز میپرسه : ولی بابا اینا که همه از سرما به هم چسبیدند! باباش میگه : نمیدونم بابا جون، شاید فامیلهای اصفهانیشون تو خونه راشون ندادند!!

---------------------------------------------------------------------

 

يه شخصي از خيابون رد ميشده ، ميبينه يه بچه اصفهاني نشسته كنار خيابون گريه ميكنه. جلو ميره و ميگه چي شده عزيزم ، پسر بچه ميگه سكه 25 توماني ام را گم كرده ام. مرد ميگه اينكه گريه نداره بيا اين25 توماني مال تو! بچه باز هم به گريه كردن ادامه ميده < مرد ميپرسه ديگه چيه ؟ بچه ميگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان 50 تومن پول داشتم!!

---------------------------------------------------------------------

 

يه بار يه اصفهانيه داشته با خانوادش از جلوي رستوران رد ميشده بوي خوب غذا رو احساس مي كنن. به بچه هاش ميگه بچا اگه بچاي خوبي باشين يه دفه ديگه هم از اينجا رددون مي كونم.

---------------------------------------------------------------------

 

اصفهانیه داشت تو رودخونه ی زاینده رود غرق می شد .هر چی بهش گفتند: دستت رو بده نجاتت بدیم این کارو نمی _ کرد.یکی از آشناهای اون فرد که میدونست اون مرد خسیسیه جلو رفت و گفت :دادا دست منو بگیر نمی خواد دستت رو به من بدی

---------------------------------------------------------------------

 

يه روز يه رشتيه ميره اصفهوون بازار پارچه فروشا اولين مغازه كه ميرسه ميگه :ببخشيد پارچه جون دار دارين؟ اصفهونيه ميگه بفرمايين اين يكي خيلي جوون داره رشتيه ميگه نه . جوندارتر اصفهوونيه ميگه اين يكي خيلي جونداره رشتيه باز ميگه :نه جوندارتر اصفهوونيه ميگه :ببخشيد ها ميشه بپرسم برا چيچي مي خواين ؟ رشتيه ميگه :براي زير شلواري اصفهونيه ميگه : اينو ببرين قول ميدم چيزتون پاره شه اين پارچه پاره نشس  

اصفهاني ميخواسته پول به كسي بده دستش مي لرزيد . گفتند زودباش چرا مي لرزي ؟؟ ميگه آخه ميخوام پول بدم ، جون كه نميخوام بدم كه يهو بدم

---------------------------------------------------------------------



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:59 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

یه     اصفهانی     یک خوشه انگور را به خانه برد و به زن و فرزندانش هرکدام یک دانه داد.. بچه ها گفتند: بابا جان چرا یک دانه؟ مرد جواب داد: عزیزانم ! بقیه اش هم همین مزه را می دهد

 

 

 

 اصفهانیه برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر ۸ ساعت یک عدد  

 

 

تحقیقات نشون داده     اصفهانیها فقط در ۲۲ روز سال رشد می کنند: دهه اول محرم + ۱۲روز اول عید

         

یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین       اصفهانی     میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه

         

شب عید فطر همه اصفهانیا بیرون خوابیده بودن ازشون می پرسن چرا بیرون خوابیدین میگن واسه اینکه پول فطرمون بیفته گردن شهرداری  

 

به آدامس می گن آرزوت چیه؟ میگه زیر دندون اصفهانی جماعت نیفتم 


جشنواره فیلم اصفهان ۱- دو نفر با یک تخم مرغ ! ۲- تا حالا موز خوردی؟ !            ۳- ۱۰ نفر زیر یک چتر ! ۴- من هوشنگ ۱۵ تومان دارم ! ۵- دیشب باز هم پیتزا خوردم 

 

  یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه 

 

بلیطای اصفهان از ۲۰ تومن به ۱۰ تومن کاهش پیدا می کنه اصفهانیا اعتراض می کنن ازشون میپرسن واسه چی اعتراض کردین می گن چون قبلا که پیاده می رفتیم ۲۰ تومن به نفعمون بود اما حالا ۱۰ تومن به نفعمون

به     اصفهانی     میگن دو دوتا میگه: میخای بخری یا میخای     بفروشی

   

يه دکتر اصفهاني زنش ميميره روي سنگ قبرش مي نويسه: 
آرامگاه زري همسر دکتر ر حیمی مختصص زنان و زايمان، مطب: خيابان آزادی کوچه سوم
  پلاک 20 ساعات پذيرايي: 16 الي 21
 

 

 

 

 

یارو داشته خاطره تعريف مي کرده مي گه ما سال 49 با دونفر دعوامون شد.........    البته سال 49 دو نفر خيلي بود .

 



از يارو ميپرسن : " ربنا آتنا في الدنيا ح سن و في الاخره ح سن و قنا عذاب النار " يني چي ؟! ميگه يعني " اين دنيا خوبه حسن ، ولي آخرت خيلي خطرناکه حسن   

  


یارو ميره از اين ماشينا ميخره که فرمونش سمت راسته . بهش ميگن حالا ازش راضي هستي ؟ ميگه : راضي که هستم ، فقط نميدونم چرا هر وقت تف ميکنم ، ميخوره تو صورت زنم ؟ ! 


یارو تو جاده داشته رانندگي ميکرده ، يهو ميبينه يه کاميون داره از
روبروش مياد ، ميزنه رو ترمز ميبينه ترمزش نميگيره ، رفيقشو صدا ميکنه ميگه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببين  


اصفهانيه خونش آتيش ميگيره ، اس ام اس ميده آتش نشاني ميگه به اين شماره اي که افتاده زنگ بزنين تا آدرسمو بدم



 تو ترکستان حكومت نظامي بوده، سروانه به سربازش ميگه تو اينجا نگهباني بده، از هفت شب به بعد هركيو تو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش تموم ميشه، تا مياد سوار ماشين بشه، صداي گلوله مياد . برميگرده ميبينه سربازه زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنجه! سربازه ميگه: گربان آخه اين يك آدرسي پرسيد كه تا نه شب هم پيداش نميكرد

 

ستاد مبارزه با بد حجابي اعلام كرد: نگهداري عسل و ميرزا قاسمي در يخچال ممنوع مي باشد مگر اينكه در يخچال باز باشد!!!  

 

مرد به سرعت به خانه امد و فریاد زد عزیزم ساکتو ببند ..من همین الان ۱۰ میلیون دلار برنده شدم . زن : ساکها رو برای ساحل ببندم یا کوه . مرد : مهم نیست فقط ساکتو ببندو از جلو چشام دور شو
 
اصفهانيه قله اورست رو فتح كرد.بهش ميگن انگيزه ات چي بود؟؟ ميگه خدا لعنت كنه كسي رو كه گفت اون بالا نذري ميدن ...
 

چه وقت زنان خدا را شکر می کنند؟
زن رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟ خداوند مهربانانه فرمود: عزیز من ! اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند، به او هشت میلیون می رسد، ولی اگر او را بکشند تو صاحب شانزده میلیون می شوی !!! زن خندید و گفت:  خدایا حکمتت را شکر ...
 
مامانه به بچه هه ميگه ميدونم شيطون گولت زد موهاي خواهرتو کشيدي! بچه هه ميگه آره ولي لگدي که زدم تو شيکمش ابتکار خودم بود 

از طرف بهداشت اومدن سرکشي گاوداري به صاحبش گفتن شما به گاوهاتون چي ميديدگفت علف!جريمش کردن بار دوم که اومدن بازم همون سوال رو کردن یارو گفت ما به گاوهامون چلو کباب ميديم:-؟؟ باز هم جريمش کردن بار سوم اومدن باز هم همون سوال رو کردن این بار صاحب گاوداری کمي فکر کرد بعد با خوشحالي گفت ما به گاوهامون پول تو جيبي ميديم هر چي دلشون ميخواد بخرن بخورن
... 
 
یارو داشته يكي رو بدجور ميزده و اما هي داد ميزده كمك كمك! بهش ميگن بابا تو كه داري اينو مي زني، چرا كمك مي‌خواي؟ ميگه آخه اين گفته اگه بلند شم لهت مي كنم 
 

به طرف ميگن : چي شد مامانت مرد ؟ ميگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد...ميگن افتاد مرد ؟ ميگه:نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکست افتاد . بهش ميگن اون موقع مرد؟؟ميگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد . ميگن:خوب ايندفعه مرد ؟ ترکه ميگه:نه بعد افتاد رو سقف گاراژ،سقف خراب شد!بهش ميگن:حتماً ايندفعه مرد ؟ ميگه:بازم نمرد،ديديم داره کُلّ خونه خراب ميشه،با تفنگ زديمش ...
 

لره تلويزيون ميخره بعد کنترلشو پس مياره به صاحب مغازه ميگه بيا داداش اين ماشين حساب توش بود ما حرومي بهمون نمياد 
 
یارو  يه مگس ميگيره, بش ميگه بپر.. مگسه ميپره. مگس رو ميگره يه بالشو ميكنه, بش ميگه بپر.. مگس به زور ميپره . باز مگس رو ميگيره اون يكي بالشم ميكنه, بش ميگه حالا بپر... مگسه نيمپره. بعد یارو ميگه : حالا ما نتيجه ميگيريم كه وقتي بالهاي مگس رو بكنيم ، مگس كر ميشه 
 
  
غضنفر رو مي‌برن افريقا، يك تمساح نشونش ميدن. ازش میپرسن: «شما تو کشورتون به اين چي ميگين؟» غضنفر میگه: «ما غلط می‌کنیم چيزي به اين بگيم
 

 سه تا مشنگ ميرن دزدي- صابخونه بيدار ميشه و دزدا ميرن هر کدوم تو يه گوني قايم ميشن!صابخونه مياد و به گوني اول لگد ميزنه..صداي نون خشک در مياره! به دومي لگد ميزنه .. صداي گردو در مياره! به گوني سوم لگد ميزنه ... هيچ صدايي در نمياد..دوياره محکمتر لگد ميزنه... باز صدا نميده!؟ دفعه سوم که لگد ميزنه یارو با عصبانيت مياد بيرون ميگه بابا ..آرده ، آرد ..آرد صدا نداره ! ميفهمي؟



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:55 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

یه بار مورچه ها به خونه یه اصفهانیه حمله می کنند .  بعد چند روز از گشنگی می میرند

یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه سنندجی یه غذا خوب (بریانی ) پیدا می کنند و با هم شرط می بندند که هر کی شب بهترین خواب را ببیند غذا تحویل ان داده می شود شب میخوابند و صبح بیدار می شوند تهران می گد من دیشب خواب دیدم ملکه ونیز شده ام سنندجیه می گد من خواب دیدم تمام جهان در دست من است اصفانیه می گد برای هم خالی نبندید من دیشب که شما خواب بودید غذا را خوردم

 

یه اصفهانی تو خواب میبینه به فقیر ۱۰۰۰ تومان داده وقتی بلند میشه میگه :: اجب کابوسی بود

 

 .

 

اصفهانیه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه

 

 .

 

یه روز چند تا رفیق میخواستن برن گردش ، تهرانیه میگه ماشینش با من ، رشتی میگه نهارش هم با من ، شیرازیه هم میگه تخمه و چای هم با من ، اصفهانیه میگه پس حالا که همتون یه چیز میارین منم داداشم را میارم

 

 .

 

یه روز یه اصفهانیه یه سکه ۲۵ تومانی دستشه و داشته از زیر دستش عرق میچکیده بس که این ۲۵ تومانی رو محکم گرفته بوده , رو به دستش میکنه میگه تا ۱۰ روز دیگه هم گریه کنی خرجت نمیکنم!!

 

 .

 

یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه سنندجی یه غذا خوب (بریانی ) پیدا می کنند و با هم شرط می بندند که هر کی شب بهترین خواب را ببیند غذا تحویل ان داده می شود شب میخوابند و صبح بیدار می شوند تهران می گد من دیشب خواب دیدم ملکه ونیز شده ام سنندجیه می گد من خواب دیدم تمام جهان در دست من است اصفانیه می گد برای هم خالی نبندید من دیشب که شما خواب بودید غذا را خوردم

 

 .

 

اصفهانیه وسط مسابقه رالی مسافر می زنه

 

.

 

 

 

 .

 

یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان میگه آقا شوما را به خدا یقمو ول کونین آ  گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشد

 

 .

 

به اصفهانیه می گن بچت رکورد المپیک رو شکونده می گه غلط کردس من که یه ریالم پول نمی دم



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:50 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

خیلی خب بچه ها ، این برای همه مون می تونه یه تجربه جدید باشه!

-          می دونستی این مریض خودشو یک میلیون دلار بیمه عمر کرده؟ الان زنش تلفن زد و گفت.

-          چی ؟ منظورت چیه که اینو واسه عمل نیاورده بودن؟!

-          کاش عینکم رو توی خونه جا نذاشته بودم.

-          این مریض بیچاره اگه اشتباه نکنم زن و بچه داره! نه؟

-          پرستار! نگاه کن ببین این آقا برای اهدای عضو ثبت نام کرده بود یا نه؟

-          خدای من! منظورت چیه که ازش برای قبول مسئولیت مرگ امضا نگرفتین!

-      

    ن

گران نباشین ، فکر میکنم این تیغ به اندازه کافی تیز باشه!

-          چیه؟ چرا اینجوری نگاه میکنین؟! تاحالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی کنه؟

-          الو! سلام عزیزم! چی؟ منظورت چیه که طلاق میخوای؟

-          من که نمیدونم این چه عضویه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بسته یخ!

-          عجله کنین من نمیخوام این قسمت سریال رو از دست بدم.

-          پس بچه کو؟! مگه مریض رو برای سزارین نیاورده بودن؟! اینجا اتاق شماره چنده؟

-         



 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوک و آدرس cityjok.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان