جوک وداستان
دنیای جوک
یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:8 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
عشق جوان به دختر یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:6 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
سرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت . - اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام . یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:55 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
داستان کوتاه – کوتاه خنده دار گنجشک اصفهانی یک گنجیشک آبادانی داشته واسه خودش پرواز میکرده، یهو از دور یک عقاب میبینه. میره جلو، بالهاشو باز میکنه، میگه: هو ولک! بالها رو حال میکنی؟! عقابه میگه: برو عمو جون، حال و حوصله ندارم. گنجیشکه میگه: نه جون ولک، نیگاه کن هیبت بال رو، رنگ پر رو، حال میکنی؟! عقابه میگه: برو بچه به بازیت برس ، من بهت اشاره کنم همه پرهات میریزه. گنجیشکه از رو نمیره، میگه: ههه! ولک پرهای من بریزه؟!نظاره کن قطر بال رو… صفا کن! عقابه شاکی میشه، یک تلنگر میزنه به گنجیشکه، همه پرهاش میریزه تعادلشو از دست میده سقوط میکنه. همونجور که داشته لخت مادرزاد میافتاده پایین، داد میزنه: هوو ولک!… حال میکنی هیکل رو. یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:46 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است. قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم . زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت 10 برابر آن را میگیرد. زن گفت :.... اشکال ندارد ! زن برای اولین آرزویش میخواست که زیباترین زن دنیا شود ! قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟ زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند ! بنابراین اجی مجی ....... و او زیباترین زن جهان شد ! برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد ! قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او 10 برابر از تو ثروتمندتر می شود. زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است ... بنابراین اجی مجی ....... و او ثروتمندترین زن جهان شد ! سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد : من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم... یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:44 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:40 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:36 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:13 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
پیرمردی تنها در مزرعه ای زندگی می کرد. او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود.
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |