جک بسه بریم داستان
 
جوک وداستان
دنیای جوک
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:33 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

تو شهر بازی شیراز نشسته بودم واسه خودم با محمد و محمدرضا و محسن .یهو یه دختر کوچولو خوشگل اومد پیشم بهم گفت : آقا…آقا..تو رو خدا یه لواشک ازم بخر!! نگاش کردم …چشماشو دوس داشتم…دوباره گفت آقا..اگه ۴ تا بخری تخفیف هم بهت میدم…بهش گفتم اسمت چیه…؟
-فاطمه…بخر دیگه…!
-کلاس چندمی فاطمه…؟
-میرم چهارم…اگه نمی خری برم..
-می خرم ازت صبر کن دوستامم بیان همشو ازت میخریم  مامان و بابات کجان فاطمه؟؟
-بابام مرده…مامانمم مریضه…من و داداشم لواشک می فروشیم
(دوستام همه رسیدند همه ازش لواشک خریدند خیلی خوشحال شده بود…می خندید…از یه طرف دلم سوخت که ما کجاییم و این کجا…از یه طرف هم خوشحال بودم که امشب با دوستام تونستیم دلشو شاد کنیم)
-فاطمه میذاری ازت یه عکس بگیرم؟
-باشه فقط ۳ تا !
-باشه…
-اگه ۵۰۰ تومن بدی مقنعمو هم بر میدارم
- فاطمههههههههههههههههه…دیگه این حرف و نزن! خیلی ناراحت شدم ازت!
سریع کوله پشتیشو برداشت و رفت…وقتی داشت می رفت.نگاش می کردم …نه به الانش…نه به ظاهرش …به آینده ایی که در انتظار این دختره نگاه میکردم…و ما باید فقط نگاه کنیم…فقط نگاه…فقط نگاه…



نظرات شما عزیزان:

jts
ساعت9:59---20 ارديبهشت 1391
سلام.وبلاگت عالیه.
من یک تاپیک ثابت توو وبگاهم گذاشتم.نگفته هایی که توو ایران باید گفته میشد.
اگه امکان داره بیا بخون و نظرت رو برام بگو.
فقط انقدر بگم اگه به بعضی جوونا بها ندیم شاید از زندگی کات بشن.
که ممکن بود برای من و شما و خیلی ها پیش بیاد.
به عنوان یک انسان.
مرسی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوک و آدرس cityjok.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان