یه نفر باباش می میره خیلی براش بی تابی می کرده .ترکه می ره دلداریش بده .می گه ناپلئون رو می شناسی؟ بعد از این همه جنگ و فتوحات مرد.انیشتن رو می شناسی؟ بعد از این همه کشف و اختراع مرد .بابای تو که هیچ گهی نبود تو اینقدر براش بی تابی می کنی   به یه ترکه میگن صبحونه چی می خوری میگه : تـیـلـیـد ، میگن ظهر ناهار چی میخوری میگه : تـیـلـیـد میگن شام چی می خوری میگه : تـیـلـیـد ، میگن اصلا ولش کن اوقات فراغتت رو چیکار می کنی میگه میشینم نون خورد می کنم واسه تـیـلـیـد   به ترکه گفتند: بابات به رحمت ایزدی پیوست! گفت: رحمت ایزدی دیگه کیه؟!…… گفتند نه. منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت…… گفت: منظورتون را نمی فهمم!!!….. گفتند: یعنی اینکه دار فانی را وداع گفت…… گفت:بازم نفهمیدم!……. گفتند:ای بابا…بابات رخت از این دنیا بربست……. بازم نفهمید!…… آخر سر عصبانی شدند و گفتند : ابله…بابای خرت! مرد……. گفت: خر ما که بابا نداشت!……خودش یکی بود   ترکه داشته دعا می کرده، میگفته: خدایا مرا نیامرز… میگن: بابا این چه جور دعا کردنه!؟ میگه: آخه دارم شکسته نفسی می کنم   به ترکه میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو میگه مامانتو   ترکه بچش بعد از عید فطر به دنیا میاد، اسمشو میگذاره: پسفطرت!   از ترکه میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا!! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ ترکه انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچة همسایمونه، ولی همیشه خونة ماست   به یک ترکه گفتن : ـ تو که این همه کارت ارمغان بهزیستی میخری اگه زد و توی صد سالگی ات صد میلیون تومن بردی، با اون پول چیکار می کنی؟ گفت: میدم صد هزارتا توالت باهاش بسازن. گفتن: این همه توالت برای چی؟ گفت: برای اینکه همه بیان و برینن تو شانس من که تو صد سالگی برنده شدم.!!!!   ترکه سیاهپوش میآد اداره میگن چی شده؟ میگه بابام مرده. بهش می گن پس چرا صورتت زخمی شده؟ میگه آخه وقتی خاکش می کردم مقاومت می کرد!!!!   از ترکهای ایران خودرو دلیل اعتصابشون رو میپرسن میگن ما اینجا مثله خر کار میکنیم بعدش اینا عکس اسب رو زدن رو سمند   به ترکه میگن چرا شمشیر حضرت علی دو شاخه بود میگه به خاطر اینکه شبها بزنه تو شارژ   ترکه تصادف می کنه : میاد پایین می بینه همه مردم جمع شدن . میگه هیچ کس زر نزنه گه نخوره جز جناب سروان   هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ میزدن به جز یه ترکه ! ازش می پرسن چرا تو ساکتی ؟ میگه : ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه ترکه با یکی دعواش میشه طرف میگه: کره خر ترکه میگه:یعنی انقدر جوون نشون میدم؟   ترکه میگوزه دو متر پرت میشه هوا بهش میگن چی شده؟ میگه هیچی بابا تو دنده بود!!!   به ترکه می گن چرا جلوی بانک نشستی لنگتو باز کردی می گه آخه شنیدم به بازنشسته ها وام میدن!!! یه ترکه تیپ می زنه دختر بهش می گه بخورمت - میگه این گه خوری ها به تو نیومده ترکه باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه یه روز یه ترکه روی خر بدون پالان میشینه به جرم همجنس بازی میگیرنش از ترکه میپرسن: به نظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره، به کره و چین هم حمله کنه تکلیف ایران چی میشه؟ ترکه میگه: ایلده چی میشه نداره که، ایران میره جام جهانی. ------ ترکه میره توالت،آروق میزنه،میگه: اااه….بازم برعکس نشستم ------ به ترکه میگن : سبز لیمویی رو توصیف کن. میگه : شما آبی آسمانی رو در نظر بگیر، بشاش توش!!! ------ ترکه تو اتوبوس میگوزه همه بهش میخندن. اونم خوشحال میشه، میگه: اگه میدونستم اینقدر حال میکنین براتون میریدم! ------ ترکه سواره تاکسی میشه ، زنشو میشونه روی صندلی جلو که راننده تو آینه نبینتش ! ------ خواننده تو عروسی میگه: خانوما، آقایون، دستا بالا، می‌خواهیم بریم بندر! ترکه داد میزنه: کجا؟ ما تا شام نخوریم هیچ‌جا نمیریم!!! ------ به ترکه میگن شما پسرت رو بیشتر دوست داری یا نون بربری رو؟ ترکه میگه : بابا تو رو به خدا ما رو سر دو راهی قرار ندین !!!! ------ ترکه میره اردکشو بفروشه ، یکی میاد میگه : آقا خرت چنده ترکه میگه اینکه خر نیست اردکه!!یارو میگه با تو نبودم،با اردکه بودم ------ ترکه میره ماه عسل بر میگرده زنش بهش میگه چرا منو نبردی میگه خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم ------ ترکه هواپیماش سقوط ممکنه ،میخواسته بدون چتر بپره بیرون بهش میگن چرا چتر نمیبری؟میگه : چتر رو ولش کن ، مگه نمیبینی هوا آفتابیه! ------ ترکه میره ساندویچی میگه آقا بندری دارید؟ یارو میگه : بعله ترکه میگه : پس قربون دستت ، بگذا یه حالی بکنیم! ------ ترکه میره حموم آب جوش بوده با نعلبکی جوش میگیره ------ ترکه ساندویچ فروشی داشته ،یک روز یک بابایی میاد میگه : قربون یک ککتل بده ، فقط بی زحمت گوجه توش نذار. ترکه میگه آقا امروز اصلاً گوجه نداریم ،میخوای خیارشورشو نذارم! ------ از ترکه میپرسن آرزوت چیه ؟ میگه : کاشکی تبریز پایتخت بود ! میگن : چرا؟ میگه اونوقت به ما میگفتن بچه تهرون! ------ به ترکه میگن خیلی آقایی میگه : ما بیشتر! ------ ترکه میاد تهرون یه دختر خوشکل میبینه بهش میگه : خانم این دوست دختر که میگن شمایید!؟ ------ ترکه مجری مسابقه بیست سئوالی میشه ،یارو ازش میپرسه جانداره ؟ میگه : نه میپرسه تو جیب جا میشه ؟ ترکه کلی فکر میکنه بعد میگه تو جیب جا میشه اما اگه تو جیب بریزی جیب ماستی میشه! ------ ترکا تو مانور شرکت میکنند، از دشمن فرضی شکست میخورند! ------ ترکه از ساختمون 10 طبقه پایین میفته ،همه جمع میشن دورش ازش میپرسن : اقا چی شده؟ میگه والله من خودم تازه رسیدم ------ ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش ، باباش ور میداره ، هول میشه میگه : ببخشید توپمون افتاده! ------ به ترکه میگن چرا زن نمیگیری ؟ میگه : ای بابا، کی میاد زنش رو به ما بده! ------ به ترکه میگن ;کدوم حیون همه آدم هارو میشناسه؟ میگه گوسفند میگن چرا؟ میگه آخه هرکیو میبینه میگه باااااااه ------ ترکه میره مزرعه میخره 2سانتی متر در 8 کیلومتر !!!! میگن این چه زمینیه ؟چی میخواهی بکاری ؟؟؟؟ میگه به امید خدا ماکارونی  ------ نگاه منطقی یک ترک به زندگی : تا حالا فکر کردی اگه توماس ادیسون نبود..مجبور بودیم تو تاریکی تلویزیون نگاه کنیم ------ پیام تبریک ترکی قابل استفاده برای عید نوروز و سیزده بدر و میلاد پیامبر و..: حلول ماه مبارک نوروز بر تمام فجر آفرینان عرصه ی ایثار و پیروان آن حضرت صلوات!!!   ------ ترکه مسافر کشی میکرد . یه زنه بهش گفت: آقاببخشید کریمخان میرید؟ ترکه گفت: اه خوب معلومه ، اگه نمیرید که میترکید!!!   ------ ترکه پیتزا میخوره شب بربری میاد تو خوابش!!! میگه آهااااااااای بی وفا دیگه دوسم نداری؟؟؟ ------ ترکه تو همت داشته برعکس میرفته رادیو میگه یه احمق تو بزرگراه همت داره مخالف میاد. ترکه میگه: یه احمق نه 1000تا احمق!!! ------ به ترکه میگن اقا شما ترکی؟ترکه میگه چیه سرطان که نیست خوب میشم ------  جسد 20 نفر از ترکهایی که پیاده از جزیره کیش به سمت حرم مطهر امام به راه افتاده بودند امروز در سواحل خلیج فارس کشف شد  ------     ترکه می ره یه طوطی می خره، روز بعد می ره مغازه به مغازه دار می گه: این طوطیه حرف نمی زنه! مغازه داره می گه: توی قفسش آینه هست؟ چون طوطیها عاشق آینه هستن، خودشونو توش می بینن شروع می کنن به حرف زدن. ------  ترکه یه آینه می خره و می ره. روز بعد ترکه میاد توی مغازه میگه: هنوز طوطیه حرف نمی زنه. مغازه داره میگه: توی قفسش تاب داره؟ چون طوطیها عاشق تاب هستند. ترکه یک تاب می خره و می ره. روز بعد ترکه میاد توی مغازه ناراحت و غم زده می گه: طوطیه مرد. صاحب مغازه می گه: یعنی اون حتی یک کلمه هم حرف نزد؟ ترکه می گه: چرا، درست قبل از مردنش با صدای ضعیفی گفت: توی اون مغازه غذای طوطی نمی فروختند!؟

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: