جوک وداستان
دنیای جوک
شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 9:0 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
در لوس آنجلس آمریکا ، آرایشگری زندگی میکرد که سالها بچه دار نمیشد . او نذر کرد که اگر بچهدار شود ، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند . بالاخره خدا خواست و او بچهدار شد ! روز اول یک شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان کار ، هنگامیکه قناد خواست پول بدهد ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود . روز دوم یک گل فروش هلندی به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش راباز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود . روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد . در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد . حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش را باز کند ، با چه منظره ای روبرو شد ؟ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:13 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
ميخواستن حیف نون رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين!
حیف نون با هواپيما مياد تهران، تو فرودگاه به رفيقش ميگه: اگه ميدونستم اينقدر نزديكه با ماشين ميومدم
حیف نون داشته با تمام وجود وضو ميگرفته و دستاشو محكم ميكشيده رو هم، ازش ميپرسن: چرا اينقدر محكم وضو ميگيري؟ ميگه: چني آرم وضو ميرم كه هيچ گوزي نتنِه باطلش كنه
بچه مثبته از حیف نون ميپرسه: آقا ببخشيد... خيلي خيلي عذر ميخوام..شرمنده.. روم به ديوار.. اسمتون چيه؟! حیف نون شاكي ميشه، ميگه: ايجو كه تو پرسيدي، اسمم انه!!!
حیف نون داشته تو لسآنجلس قدم ميزده، يهو داريوش رو ميبينه، بدو بدو ميره جلو، ميگه: سلام آقا داريوش! داريوش ميگه: سلام هموطن! حیف نون كف ميكنه، ميگه: اوووف! عجب كيفيتي!
حیف نون با اتوبوس ميره تهران خيلي توي راه بوده وقتي ميرسه به تــــهران ميگه من ديگه ايران برنميگردم
حیف نون دوزاري سياه پيادا ميكنه، ميره تلفن عمومي گوشي رو برميداره، ميگه: الو آفريقا
دو اسکل ميرن سوراخ لاية اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور
به حیف نون ميگن خسته نباشي ميگه اگه باشم چه گهي ميخوري
حیف نون تو سينما وسط نشسته بوده ، دست ميكنه تو دماغش و حسابي تميزش ميكنه اما نه دستمال داشته نه ميتونسته بلند بشه به غل دستيش ميگه : آقا لطفاً اينو دست به دست كن بمالش به ديوار
حیف نون ميره توالت، بعد يك ربع با دهن خوني مالي مياد بيرون. رفيقش ميپرسه: چي شد فرهاد؟ حیف نون ميگه: گي بگيرن، مسواكش خيلي بزرگ بي!!!
يه روز حیف نون و دوستاش سوار آسانسور ميشن هر كاري ميكنن آسانسور حركت نميكنه .... يه مرده با كت شلوار و سامسونت مياد دكمه آسانسورو ميزنه .... راه ميفته ... حیف نون ميگه : به افتخار آي راننده صلوات
حیف نون شب عروسی به پسرش میگه: پسرم سفت ترین جای بدنتو بکن جایی که «
یه گونی پشکل میخرن بازش که می کنن حیف نون از توش میپره بیرون میگن تو اینجا چکارمی کنی؟؟ میگه من جایزشم
حیف نون بعد از2سال ازسربازی برمیگرده،تو کوچه داداشش رو می بینه که ریشش بلند شده و خیلی ناراحته،ازش می پرسه چی شده چرا ناراحتی،داداشش چپ چپ
حیف نون میاد تهران می بینه همه لباس آستین کوتاه پوشیدن تعجب می کنه می گه اوا پس اینا چه جوری دماغاشونو پاک می کنن
از حیف نون میپرسند: کدوم برنامه تلویزیون رو بیشتر از همه دوست داری؟ میگه: پیام بازرگانی! میپرسن: چرا؟ میگه: چون بینش سریال پخش میکنند!
به حیف نون می گن اگه آب نبود چی می شد؟ می گه ما شنا یاد نمی گرفتیم در نهایت خفه می شدیم می مردیم نظر فراموش نشه! دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 11:9 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
تست روانشناسییک زن در مراسم ختم مادر خود، مردی را می بیند که قبلا او را نمی شناخت. او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است. او با خود گفت او همان مرد رویایی من است و در همان جا عاشق او می شود. اما هیچگاه از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن مرد را نمی بیند. چند روز بعد او خواهر خود را می کشد. به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده است ؟ چند دقیقه با خود فکر کنید و جواب های خود را یادداشت کنید. بعد برا یافتن پاسخ صحیح به پایین همین پست مراجعه کنید
اما پاسخ تست روانشناسی! آن زن امید داشت که در مراسم ختم خواهرش شاید آن مرد را دوباره ببنید . اگر توانستید به این سوال پاسخ صحیح بدهید احتمالا شما یک بیمار روانی یا psychopath هستید. یکی از بزگترین روانشناسان امریکایی این تست را بر روی افراد زیادی انجام داد تا به این نتیجه برسد که چه کسانی پاسخ صحیح می دهند. نکته ی جالب این که اکثر قاتل های سریالی به راحتی و سرعت توانستند جواب صحیح بدهند. بنابراین اگر پاسخ شما صحیح بود احتمالا شما یکی از قاتل های سریالی آینده خواهید بود . سعی کنید در رفتار خود تجدید نظر کنید! دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, :: 11:7 :: نويسنده : عباس کریمی دهنو
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |