جوک وداستان
دنیای جوک
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:37 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

صبح: دیدن رویای شاهزاده ی سوار بر اسب در خواب 

۶صبح : در اثر شکست عشقی که در خواب از شاهزاده میخوره از خواب میپره... 

۷ صبح: شروع میکنه به آماده شدن آخه ساعت ۱۲ ظهر کلاس داره و باید بره سر کلاس... 

۸صبح: پس از خوردن یک صبحانه ی مفصل شروع میکنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: کیف / مقنعه / لوازم آرایش / لوازم آرایش / لوازم آرایش و... 

۹صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی صورت (همون آرایش کردن) 

۱۰صبح: عملیات زیر سازی و صافکاری و بتونه کاری همچنان با جدیت تمام ادامه دارد. 

۱۱ صبح: عملیات زیر سازی و صافکاری و بتونه کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت هر چه تمامتر به پایان میرسد و دختر پس از آنکه خودش را یک ساعت تمام در آینه از زوایای مختلف بررسی کرد بلاخره راهی دانشگاه میشود. 

۱۲ظهر: کلاس شروع شده و دختر با عجله وارد کلاس میشود تا بهترین و مناسبترین جا را برای نشستن انتخاب کند ( خوانندگان گرامی توجه داشته باشید که مناسبترین جا از دیدگاه دختران میتواند صندلی بغل دست خوشگلترین پسر یا پولدارترین پسر کلاس یا صندلی فیس تو فیس با استاد در صورت جوان بودن و مجرد بودن استاد باشد) 

۱ ظهر: موبایل دختره زنگ میخوره و با عجله از کلاس خارج میشه تا با دوستش منیژه جون در باره ی خواستگاری کذایی دیشبش صحبت کنه و سر بدبخت رو گول بماله!!!!! 

۲ ظهر: دختر وارد کلاس میشه ولی کلاس تموم شده و مجبوره از یکی جزوه بگیره (توجه داشته باشید که دخترا باید از پسرا جزوه بگیرن!!!) 

۳ ظهر: دختر همچنان در جست و جوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه.... 

۴ بعد از ظهر: دختر نا امید در حرکت بسمت خانه..... 

۵ بعد از ظهر: ماشین همون پسر پولداره جلوش تر مز میکنه و ازش میخواد که برسونتش..... 

۶ بعد از ظهر: دختر بهمراه شاهزاده ی آرزوهایش در کافی شاپ گل زنبق به صرف سیرابی گلاسه. 

۷ بعد از ظهر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم در میرسونتش. 

۸ عصر: دختر در حال پیاده شدن از ماشین میگه : راستی یادم رفت جزوه هاتونو از تون 

بگیرم (راست میگه طفلکی امروز آنقدر سخن از عشق به میان آمد که مجالی برای رد و بدل شدن جزوه نماند) 

۹ شب: دختر در حال چیدن میز شام ۳ تا از بشقابهای گل سرخی جهاز مادرش رو میشکونه (از عوارض عاشقیه)....... 

۱۰شب: دختر در حال تفکر به این موضوع که ماه عسلش رو با اون پسره کجا بره... 

۲ شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل... 

۵شب: با صدای اس ام اس موبایلش از خواب میپره . همون پسره اس داده : عزیزم 

در مورد تو با نامزدم صحبت کردم و خیلی دوست داره تو رو از نزدیک ببینه و فردا باهام 

میاد دانشگاه تا از نزدیک با هم آشنا بشین و دختر نا امید از همه جا فردا باید 

زودتر به سر کلاس برود تا شاید جای مناسبتری بیابد...



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:29 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

جوک های جدید اصفهانی

يک اصفهاني چايي مياره براي مهموناش ولي قند نمي ياره مي گه به قند بالاي يخچال نگاه کنيد و چاي بخوريد يه بچه اي ميرد تو بهر قنده اصفهانيه ميزنه پشت کله پسره مي گه: من گفتم چاي با قند بخور نه چاي شيرين

 

يه وزنه سنگین از بالاي يه ساختمون مي افته روي پاي يه اصفهاني، اصفهاني داد ميزنه:آخ! کفشم، اوخ

 

بچه یه اصفهاني شکم درد مي گيره ميبرنش بيمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل مياد بيرون، ميگه: عمل با موفقيت انجام شد و ما اين سکه 5 ريالي رو از شکم بچه در آورديم. اصفهانيه ميره جلو ميگه آقاي دکتر اول 5 ريال ما رو بدين حسابمون با هم قاطي نشه

 

اصفهانیه به پسرش میگه: برو براي ناهار از خونه همسایه دو تا نون بگیر، پسره میره و برمی‌گرده ميگه: بابا همسایه نون نداد، اصفهانيه شاكي مي‌شه و میگه: اه اه، خاك بر سر خسیسش كنن، برو از توی یخچال خودمون دوتا نون بیار

 

جشنواره فیلم های اصفهان:

۱- دو نفر با یه تخم مرغ

۲- تا حالا موز خوردی؟

۳- ده نفر زیر یک چتر

۴- من ترانه ۱۵ تومن دارم

۵- دیشب پیتزا خوردم آیدا

 

یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه وسط راه مسافر سوار می کنه

 

اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش 

 

اصفهانی تف میکنه اب بدنش کم میشه

 

اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده

 

اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت: - همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه كه مي‌خورن به شيشه نگاه مي‌كنن ببينن تا كجاش رفته - جلوي در واميستن و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو، ميگن حالا چرا نميان تو؟ - بستني ليواني كه مي‌خورن حتما درش رو مي‌ليسن

 

یکی روز یکی از یک محله تو اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمی دم

 

یه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 250تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 200 تومن - به اندازه 50 تومن دنده عقب برید

 

یه اصفهانیه به دوستش میگه : حسن خودکار داری . میگه نه جوهرش تموم شده . به اون یکی دوستش میگه : مجتبی مداد داری میگه نه مدادم نوکش شکسته . اصفهانیه میگه ای بدبختا حالا باید از خودکار خودم استفاده کنم

 

به یه اصفهانی می گند جوجه را بخش کن میگه چوری

 

یک اصفهانی گوشت خورد ترکید

 

یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه سنندجی یه غذا خوب (بریانی ) پیدا می کنند و با هم شرط می بندند که هر کی شب بهترین خواب را ببیند غذا تحویل ان داده می شود شب میخوابند و صبح بیدار می شوند تهران می گد من دیشب خواب دیدم ملکه ونیز شده ام سنندجیه می گد من خواب دیدم تمام جهان در دست من است  اصفانیه می گد برای هم خالی نبندید من دیشب که شما خواب بودید غذا را خوردم

 

اصفهانیها چهل ستون را میساختند 22تاستونش را برای روز مبادا نگه داشتند

 

با عرض معذرت از تمامی دوستان عزیز: اصفهانيه داشته تو خيابون ميرفته كه يهو ميبينه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نياز به قضاي حاجت داره! خلاصه يخورده اطراف چرخ ميزنه تا آخر يك توالت عمومي پيدا ميكنه. خوشحال و خندان ميره تو كه يهو دم در يك مردك لندهور جلوشو ميگيره، ميگه: كجا عمو؟! اينجا توالتش ورودي داره، 200 تومن! اصفهانيه شاكي ميشه، ميگه: انصافتو شكر! يك ريدن دويست تومن؟! نميخوام! خلاصه مياد بيرون، يكم ديگه چرخ ميزنه ميبينه نه اوضاع خيلي خرابه، برميگرده، ميگه: درك بيا اينم دويست تومن. يارو ميگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودي جديد 500 تومنه! اصفهانيه تا فيهاخالدونش ميسوزه، ميگه: يعني چي؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برينه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاكي مياد بيرون، يكم راه ميره، ميبينه الانه كه وسط آدم و عالم برينه به خودش، زود بر ميگرده، باحال زار يك پونصدي ميده، ميگه: بيا بابا اينم 500 تومن. باز صاب توالت يك ابرو ميندازه بالا، ميگه: تــُـچ! چون تو مضيقه‌اي وروديت ميشه هزار تومن! اصفهانيه كه ديگه عرق از بناگوشش سرازير شده بوده، ميگه: بابا سگ خور! بيا اينم هزار تومن، بزار برم برينم! خلاصه ميره تو. مردك توالت‌چي(!) ميبينه يك ربع گذشت، نيم ساعت گذشت، يك ساعت گذشت، آقا نيومد بيرون. ميره در توالت رو باز ميكنه، ميبينه اصفهانيه با كمربند خودشو دار زده، يك يادداشت هم گذاشته كه: "كسي كه تو اين گروني فرق گوز و ان رو نميفهمه فقط واسه مردن خوبه

 

یه بار یک نفر میخواسته یه اصفهانی رو بکشه تو غذاش موز میرزه

 

در زمان قدیم قانونی در تلگراف بود که اگر نام یکی از ماههای سال باشد پول آن کلمه گرفته نمی شد حالا لطیفه: یک سربازر اصفهانی در جنگ تیر می خورد به او میگویند اگر تلگرافیی داری بگو تا برایت ارسال کنیم او می گوید بله یک تلگراف دارم به نامزدم برسانید و حالا متن تلگراف : آ ذر مهر ابان بهمن تیر خرداد آ مرداد......(وهیچ پولی نداد) 

 

اصفهانیه پسرش بعد از ده سال از آمرکا برمیگرده میبینه پدرش یک متر ریش داره پسره میپرسه بابا چرا ریش گذاشتی پدرش میگه :آخه مادرت سگ ریش تراش هارو با خودش بردست

 

یه اصفهانی بعد 20 سال میره کفش بخره.وارد مغازه که شد به مغازه دار میگه: سلام-بازم اومدیم

 

به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس

 

یه بچه اصفهانی به باباش میگه : بابا همه میگند اصفهانیا خسیسند، پس چرا مسافرهای نوروزی که از شهرهای دیگه می یاند اصفهان به جا اینکه برند هتل ، کنار زاینده رود چادر میزنند؟ باباش میگه: به خاطر آب و هواشه پسرم. بچه باز میپرسه : ولی بابا اینا که همه از سرما به هم چسبیدند! باباش میگه : نمیدونم بابا جون، شاید فامیلهای اصفهانیشون تو خونه راشون ندادند

 

يه شخصي از خيابون رد ميشده ، ميبينه يه بچه اصفهاني نشسته كنار خيابون گريه ميكنه. جلو ميره و ميگه چي شده عزيزم ، پسر بچه ميگه سكه 25 توماني ام را گم كرده ام. مرد ميگه اينكه گريه نداره بيا اين25 توماني مال تو! بچه باز هم به گريه كردن ادامه ميده  مرد ميپرسه ديگه چيه ؟ بچه ميگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان 50 تومن پول داشتم

 

يه بار يه اصفهانيه داشته با خانوادش از جلوي رستوران رد ميشده بوي خوب غذا رو احساس مي كنن. به بچه هاش ميگه بچا اگه بچاي خوبي باشين يه دفه ديگه هم از اينجا رددون مي كونم

 

يه روز يه اصفهانيه يه 25 تومني رو تو دستش هي فشار ميداده که دستش عرق ميکنه بعد دستش رو باز ميکنه به 25 تومني ميگه اگه تافردا هم گريه کني خرجت نميکنم

 

اصفهانیه داشت تو رودخونه ی زاینده رود غرق می شد .هر چی بهش گفتند: دستت رو بده نجاتت بدیم این کارو نمی  کرد.یکی از آشناهای اون فرد که میدونست اون مرد خسیسیه جلو رفت و گفت :دادا دست منو بگیر نمی خواد دستت رو به من بدی

 

يه اصفهاني ميخواسته پول به كسي بده دستش مي لرزيد . گفتند زودباش چرا مي لرزي ؟؟ ميگه آخه ميخوام پول بدم ، جون كه نميخوام بدم كه يهو بدم

 

به اصفهانيه گفتند با لوستر  جمله بساز گفت‌ : دو تا دختر دارم يكي از يكي لوستر 

 

یه اصفهانیه به روانپزشک گفت: آقاي دكتر به دادم برس، دارم ديوانه ميشم، هر شب يك غول سه چشم مي آيد سراغم

روانپزشك گفت : معالجه شما صدهزار تومان خرج داره

اصفهانیه گفت : ولش كن، مي روم و يك طوري با غوله مي سازم



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:29 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

جوک های جدید اصفهانی

يک اصفهاني چايي مياره براي مهموناش ولي قند نمي ياره مي گه به قند بالاي يخچال نگاه کنيد و چاي بخوريد يه بچه اي ميرد تو بهر قنده اصفهانيه ميزنه پشت کله پسره مي گه: من گفتم چاي با قند بخور نه چاي شيرين

 

يه وزنه سنگین از بالاي يه ساختمون مي افته روي پاي يه اصفهاني، اصفهاني داد ميزنه:آخ! کفشم، اوخ

 

بچه یه اصفهاني شکم درد مي گيره ميبرنش بيمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل مياد بيرون، ميگه: عمل با موفقيت انجام شد و ما اين سکه 5 ريالي رو از شکم بچه در آورديم. اصفهانيه ميره جلو ميگه آقاي دکتر اول 5 ريال ما رو بدين حسابمون با هم قاطي نشه

 

اصفهانیه به پسرش میگه: برو براي ناهار از خونه همسایه دو تا نون بگیر، پسره میره و برمی‌گرده ميگه: بابا همسایه نون نداد، اصفهانيه شاكي مي‌شه و میگه: اه اه، خاك بر سر خسیسش كنن، برو از توی یخچال خودمون دوتا نون بیار

 

جشنواره فیلم های اصفهان:

۱- دو نفر با یه تخم مرغ

۲- تا حالا موز خوردی؟

۳- ده نفر زیر یک چتر

۴- من ترانه ۱۵ تومن دارم

۵- دیشب پیتزا خوردم آیدا

 

یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه وسط راه مسافر سوار می کنه

 

اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش 

 

اصفهانی تف میکنه اب بدنش کم میشه

 

اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده

 

اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت: - همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه كه مي‌خورن به شيشه نگاه مي‌كنن ببينن تا كجاش رفته - جلوي در واميستن و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو، ميگن حالا چرا نميان تو؟ - بستني ليواني كه مي‌خورن حتما درش رو مي‌ليسن

 

یکی روز یکی از یک محله تو اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمی دم

 

یه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 250تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 200 تومن - به اندازه 50 تومن دنده عقب برید

 

یه اصفهانیه به دوستش میگه : حسن خودکار داری . میگه نه جوهرش تموم شده . به اون یکی دوستش میگه : مجتبی مداد داری میگه نه مدادم نوکش شکسته . اصفهانیه میگه ای بدبختا حالا باید از خودکار خودم استفاده کنم

 

به یه اصفهانی می گند جوجه را بخش کن میگه چوری

 

یک اصفهانی گوشت خورد ترکید

 

یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه سنندجی یه غذا خوب (بریانی ) پیدا می کنند و با هم شرط می بندند که هر کی شب بهترین خواب را ببیند غذا تحویل ان داده می شود شب میخوابند و صبح بیدار می شوند تهران می گد من دیشب خواب دیدم ملکه ونیز شده ام سنندجیه می گد من خواب دیدم تمام جهان در دست من است  اصفانیه می گد برای هم خالی نبندید من دیشب که شما خواب بودید غذا را خوردم

 

اصفهانیها چهل ستون را میساختند 22تاستونش را برای روز مبادا نگه داشتند

 

با عرض معذرت از تمامی دوستان عزیز: اصفهانيه داشته تو خيابون ميرفته كه يهو ميبينه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نياز به قضاي حاجت داره! خلاصه يخورده اطراف چرخ ميزنه تا آخر يك توالت عمومي پيدا ميكنه. خوشحال و خندان ميره تو كه يهو دم در يك مردك لندهور جلوشو ميگيره، ميگه: كجا عمو؟! اينجا توالتش ورودي داره، 200 تومن! اصفهانيه شاكي ميشه، ميگه: انصافتو شكر! يك ريدن دويست تومن؟! نميخوام! خلاصه مياد بيرون، يكم ديگه چرخ ميزنه ميبينه نه اوضاع خيلي خرابه، برميگرده، ميگه: درك بيا اينم دويست تومن. يارو ميگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودي جديد 500 تومنه! اصفهانيه تا فيهاخالدونش ميسوزه، ميگه: يعني چي؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برينه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاكي مياد بيرون، يكم راه ميره، ميبينه الانه كه وسط آدم و عالم برينه به خودش، زود بر ميگرده، باحال زار يك پونصدي ميده، ميگه: بيا بابا اينم 500 تومن. باز صاب توالت يك ابرو ميندازه بالا، ميگه: تــُـچ! چون تو مضيقه‌اي وروديت ميشه هزار تومن! اصفهانيه كه ديگه عرق از بناگوشش سرازير شده بوده، ميگه: بابا سگ خور! بيا اينم هزار تومن، بزار برم برينم! خلاصه ميره تو. مردك توالت‌چي(!) ميبينه يك ربع گذشت، نيم ساعت گذشت، يك ساعت گذشت، آقا نيومد بيرون. ميره در توالت رو باز ميكنه، ميبينه اصفهانيه با كمربند خودشو دار زده، يك يادداشت هم گذاشته كه: "كسي كه تو اين گروني فرق گوز و ان رو نميفهمه فقط واسه مردن خوبه

 

یه بار یک نفر میخواسته یه اصفهانی رو بکشه تو غذاش موز میرزه

 

در زمان قدیم قانونی در تلگراف بود که اگر نام یکی از ماههای سال باشد پول آن کلمه گرفته نمی شد حالا لطیفه: یک سربازر اصفهانی در جنگ تیر می خورد به او میگویند اگر تلگرافیی داری بگو تا برایت ارسال کنیم او می گوید بله یک تلگراف دارم به نامزدم برسانید و حالا متن تلگراف : آ ذر مهر ابان بهمن تیر خرداد آ مرداد......(وهیچ پولی نداد) 

 

اصفهانیه پسرش بعد از ده سال از آمرکا برمیگرده میبینه پدرش یک متر ریش داره پسره میپرسه بابا چرا ریش گذاشتی پدرش میگه :آخه مادرت سگ ریش تراش هارو با خودش بردست

 

یه اصفهانی بعد 20 سال میره کفش بخره.وارد مغازه که شد به مغازه دار میگه: سلام-بازم اومدیم

 

به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس

 

یه بچه اصفهانی به باباش میگه : بابا همه میگند اصفهانیا خسیسند، پس چرا مسافرهای نوروزی که از شهرهای دیگه می یاند اصفهان به جا اینکه برند هتل ، کنار زاینده رود چادر میزنند؟ باباش میگه: به خاطر آب و هواشه پسرم. بچه باز میپرسه : ولی بابا اینا که همه از سرما به هم چسبیدند! باباش میگه : نمیدونم بابا جون، شاید فامیلهای اصفهانیشون تو خونه راشون ندادند

 

يه شخصي از خيابون رد ميشده ، ميبينه يه بچه اصفهاني نشسته كنار خيابون گريه ميكنه. جلو ميره و ميگه چي شده عزيزم ، پسر بچه ميگه سكه 25 توماني ام را گم كرده ام. مرد ميگه اينكه گريه نداره بيا اين25 توماني مال تو! بچه باز هم به گريه كردن ادامه ميده  مرد ميپرسه ديگه چيه ؟ بچه ميگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان 50 تومن پول داشتم

 

يه بار يه اصفهانيه داشته با خانوادش از جلوي رستوران رد ميشده بوي خوب غذا رو احساس مي كنن. به بچه هاش ميگه بچا اگه بچاي خوبي باشين يه دفه ديگه هم از اينجا رددون مي كونم

 

يه روز يه اصفهانيه يه 25 تومني رو تو دستش هي فشار ميداده که دستش عرق ميکنه بعد دستش رو باز ميکنه به 25 تومني ميگه اگه تافردا هم گريه کني خرجت نميکنم

 

اصفهانیه داشت تو رودخونه ی زاینده رود غرق می شد .هر چی بهش گفتند: دستت رو بده نجاتت بدیم این کارو نمی  کرد.یکی از آشناهای اون فرد که میدونست اون مرد خسیسیه جلو رفت و گفت :دادا دست منو بگیر نمی خواد دستت رو به من بدی

 

يه اصفهاني ميخواسته پول به كسي بده دستش مي لرزيد . گفتند زودباش چرا مي لرزي ؟؟ ميگه آخه ميخوام پول بدم ، جون كه نميخوام بدم كه يهو بدم

 

به اصفهانيه گفتند با لوستر  جمله بساز گفت‌ : دو تا دختر دارم يكي از يكي لوستر 

 

یه اصفهانیه به روانپزشک گفت: آقاي دكتر به دادم برس، دارم ديوانه ميشم، هر شب يك غول سه چشم مي آيد سراغم

روانپزشك گفت : معالجه شما صدهزار تومان خرج داره

اصفهانیه گفت : ولش كن، مي روم و يك طوري با غوله مي سازم



سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:24 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

جوک های جدید اصفهانی

يک اصفهاني چايي مياره براي مهموناش ولي قند نمي ياره مي گه به قند بالاي يخچال نگاه کنيد و چاي بخوريد يه بچه اي ميرد تو بهر قنده اصفهانيه ميزنه پشت کله پسره مي گه: من گفتم چاي با قند بخور نه چاي شيرين

 

يه وزنه سنگین از بالاي يه ساختمون مي افته روي پاي يه اصفهاني، اصفهاني داد ميزنه:آخ! کفشم، اوخ

 

بچه یه اصفهاني شکم درد مي گيره ميبرنش بيمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل مياد بيرون، ميگه: عمل با موفقيت انجام شد و ما اين سکه 5 ريالي رو از شکم بچه در آورديم. اصفهانيه ميره جلو ميگه آقاي دکتر اول 5 ريال ما رو بدين حسابمون با هم قاطي نشه

 

اصفهانیه به پسرش میگه: برو براي ناهار از خونه همسایه دو تا نون بگیر، پسره میره و برمی‌گرده ميگه: بابا همسایه نون نداد، اصفهانيه شاكي مي‌شه و میگه: اه اه، خاك بر سر خسیسش كنن، برو از توی یخچال خودمون دوتا نون بیار

 

جشنواره فیلم های اصفهان:

۱- دو نفر با یه تخم مرغ

۲- تا حالا موز خوردی؟

۳- ده نفر زیر یک چتر

۴- من ترانه ۱۵ تومن دارم

۵- دیشب پیتزا خوردم آیدا

 

یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه وسط راه مسافر سوار می کنه

 

اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش 

 

اصفهانی تف میکنه اب بدنش کم میشه

 

اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده

 

اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت: - همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه كه مي‌خورن به شيشه نگاه مي‌كنن ببينن تا كجاش رفته - جلوي در واميستن و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو، ميگن حالا چرا نميان تو؟ - بستني ليواني كه مي‌خورن حتما درش رو مي‌ليسن

 

یکی روز یکی از یک محله تو اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمی دم

 

یه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 250تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 200 تومن - به اندازه 50 تومن دنده عقب برید

 

یه اصفهانیه به دوستش میگه : حسن خودکار داری . میگه نه جوهرش تموم شده . به اون یکی دوستش میگه : مجتبی مداد داری میگه نه مدادم نوکش شکسته . اصفهانیه میگه ای بدبختا حالا باید از خودکار خودم استفاده کنم

 

به یه اصفهانی می گند جوجه را بخش کن میگه چوری

 

یک اصفهانی گوشت خورد ترکید

 

یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه سنندجی یه غذا خوب (بریانی ) پیدا می کنند و با هم شرط می بندند که هر کی شب بهترین خواب را ببیند غذا تحویل ان داده می شود شب میخوابند و صبح بیدار می شوند تهران می گد من دیشب خواب دیدم ملکه ونیز شده ام سنندجیه می گد من خواب دیدم تمام جهان در دست من است  اصفانیه می گد برای هم خالی نبندید من دیشب که شما خواب بودید غذا را خوردم

 

اصفهانیها چهل ستون را میساختند 22تاستونش را برای روز مبادا نگه داشتند

 

با عرض معذرت از تمامی دوستان عزیز: اصفهانيه داشته تو خيابون ميرفته كه يهو ميبينه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نياز به قضاي حاجت داره! خلاصه يخورده اطراف چرخ ميزنه تا آخر يك توالت عمومي پيدا ميكنه. خوشحال و خندان ميره تو كه يهو دم در يك مردك لندهور جلوشو ميگيره، ميگه: كجا عمو؟! اينجا توالتش ورودي داره، 200 تومن! اصفهانيه شاكي ميشه، ميگه: انصافتو شكر! يك ريدن دويست تومن؟! نميخوام! خلاصه مياد بيرون، يكم ديگه چرخ ميزنه ميبينه نه اوضاع خيلي خرابه، برميگرده، ميگه: درك بيا اينم دويست تومن. يارو ميگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودي جديد 500 تومنه! اصفهانيه تا فيهاخالدونش ميسوزه، ميگه: يعني چي؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برينه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاكي مياد بيرون، يكم راه ميره، ميبينه الانه كه وسط آدم و عالم برينه به خودش، زود بر ميگرده، باحال زار يك پونصدي ميده، ميگه: بيا بابا اينم 500 تومن. باز صاب توالت يك ابرو ميندازه بالا، ميگه: تــُـچ! چون تو مضيقه‌اي وروديت ميشه هزار تومن! اصفهانيه كه ديگه عرق از بناگوشش سرازير شده بوده، ميگه: بابا سگ خور! بيا اينم هزار تومن، بزار برم برينم! خلاصه ميره تو. مردك توالت‌چي(!) ميبينه يك ربع گذشت، نيم ساعت گذشت، يك ساعت گذشت، آقا نيومد بيرون. ميره در توالت رو باز ميكنه، ميبينه اصفهانيه با كمربند خودشو دار زده، يك يادداشت هم گذاشته كه: "كسي كه تو اين گروني فرق گوز و ان رو نميفهمه فقط واسه مردن خوبه

 

یه بار یک نفر میخواسته یه اصفهانی رو بکشه تو غذاش موز میرزه

 

در زمان قدیم قانونی در تلگراف بود که اگر نام یکی از ماههای سال باشد پول آن کلمه گرفته نمی شد حالا لطیفه: یک سربازر اصفهانی در جنگ تیر می خورد به او میگویند اگر تلگرافیی داری بگو تا برایت ارسال کنیم او می گوید بله یک تلگراف دارم به نامزدم برسانید و حالا متن تلگراف : آ ذر مهر ابان بهمن تیر خرداد آ مرداد......(وهیچ پولی نداد) 

 

اصفهانیه پسرش بعد از ده سال از آمرکا برمیگرده میبینه پدرش یک متر ریش داره پسره میپرسه بابا چرا ریش گذاشتی پدرش میگه :آخه مادرت سگ ریش تراش هارو با خودش بردست

 

یه اصفهانی بعد 20 سال میره کفش بخره.وارد مغازه که شد به مغازه دار میگه: سلام-بازم اومدیم

 

به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس

 

یه بچه اصفهانی به باباش میگه : بابا همه میگند اصفهانیا خسیسند، پس چرا مسافرهای نوروزی که از شهرهای دیگه می یاند اصفهان به جا اینکه برند هتل ، کنار زاینده رود چادر میزنند؟ باباش میگه: به خاطر آب و هواشه پسرم. بچه باز میپرسه : ولی بابا اینا که همه از سرما به هم چسبیدند! باباش میگه : نمیدونم بابا جون، شاید فامیلهای اصفهانیشون تو خونه راشون ندادند

 

يه شخصي از خيابون رد ميشده ، ميبينه يه بچه اصفهاني نشسته كنار خيابون گريه ميكنه. جلو ميره و ميگه چي شده عزيزم ، پسر بچه ميگه سكه 25 توماني ام را گم كرده ام. مرد ميگه اينكه گريه نداره بيا اين25 توماني مال تو! بچه باز هم به گريه كردن ادامه ميده  مرد ميپرسه ديگه چيه ؟ بچه ميگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان 50 تومن پول داشتم

 

يه بار يه اصفهانيه داشته با خانوادش از جلوي رستوران رد ميشده بوي خوب غذا رو احساس مي كنن. به بچه هاش ميگه بچا اگه بچاي خوبي باشين يه دفه ديگه هم از اينجا رددون مي كونم

 

يه روز يه اصفهانيه يه 25 تومني رو تو دستش هي فشار ميداده که دستش عرق ميکنه بعد دستش رو باز ميکنه به 25 تومني ميگه اگه تافردا هم گريه کني خرجت نميکنم

 

اصفهانیه داشت تو رودخونه ی زاینده رود غرق می شد .هر چی بهش گفتند: دستت رو بده نجاتت بدیم این کارو نمی  کرد.یکی از آشناهای اون فرد که میدونست اون مرد خسیسیه جلو رفت و گفت :دادا دست منو بگیر نمی خواد دستت رو به من بدی

 

يه اصفهاني ميخواسته پول به كسي بده دستش مي لرزيد . گفتند زودباش چرا مي لرزي ؟؟ ميگه آخه ميخوام پول بدم ، جون كه نميخوام بدم كه يهو بدم

 

به اصفهانيه گفتند با لوستر  جمله بساز گفت‌ : دو تا دختر دارم يكي از يكي لوستر 

 

یه اصفهانیه به روانپزشک گفت: آقاي دكتر به دادم برس، دارم ديوانه ميشم، هر شب يك غول سه چشم مي آيد سراغم

روانپزشك گفت : معالجه شما صدهزار تومان خرج داره

اصفهانیه گفت : ولش كن، مي روم و يك طوري با غوله مي سازم



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:16 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

جک جک جک جک جک جک جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی
۱
۱- یه اصفهانیه رو به جرم قتل زن و مادر زنش داشتن محاكمه می‌كردن!
قاضی بهش می‌گه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چكش هستید!
یهو یكی از افراد بسیار محترم جامعه از پشت دادگاه داد می‌زنه: ای كثافت بی شرف!
دوباره قاضی می‌گه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زنتان با ضربات چكش هم هستید!
دوباره اون فرد محترم می‌گه: ای آشغال كثیف!
قاضیه این دفعه دیگه عصبانی می‌شه و می‌گه: آقای فرد محترم جامعه! می‌دونم كه به خاطر این بی رحمی و جنایت چقدر از این آقا بدتون میاد، اما اگه یك بار دیگه از این حرفای رکیک بزنین ناچار می‌شم كه از دادگاه اخراجتون كنم!
فرد محترم می‌گه: مساله این نیست كه ازش بدم میاد، مشكل اینه كه من 15 ساله‌ كه همسایه‌ی اینام و در طی این 15 سال هر وقت خواستم ازش چكش قرض بگیرم، گفته كه ما چكش نداریم!

۲- اصفهانیه 25 تومانی تو دستش عرق می كنه، می گه هرچی گریه كنی خرجت نمی كنم

۳- بلیط های اصفهان از 20 تومن به 10 تومن كاهش پیدا می كنه، اصفهانیا اعتراض می كن. ازشون می پرسن واسه چی اعتراض كردین می گن چون قبلا كه پیاده می رفتیم 20 تومن به نفعمون بود، اما حالا 10 تومن به نفعمونه!

۴- اصفهانیه به پسرش می گه وقتی می خوای با نامزدت بری سینما، داخل سینما باهاش قرار بذار، تا اون پو

ل

بلیط خودش رو خودش بده! پسره می گه: اِاِاِاِاِ، پس پول بلیط منو کی حساب کنه؟

۵- به اصفهانیه میگن انگیزه ات چیه هی کنکور می دی؟ میگه: به خاطر ساندیس و کیک!

۶- اصفهانی ه

وقتی مهمان براشون میاد این طوری تعارف می کنند: لطفا این میوه ها را هم ملاحظه بفرمایید!

جک جک جک جک جک جک جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی جک اصفهانی

جک جک جک جک

۱-  خادم مردم مصر ( یوزارسیف) از فردا سفرهای استانی خود را آغاز خواهد کرد! یوسف یوسف یوسف زلیخا زلیخا یوزارسیف قزوین یوزارسیف یوسف یوسف یوسف زلیخا زلیخا یوزارسیف قزوین یوزارسیف

۲- پیروزی حق بر باطل و آزادگی بر اسارت مبارک. جانشینی یوزارسیف بر تمامی آمون ستیزان خجسته باد! یوسف یوسف یوسف زلیخا زلیخا یوزارسیف قزوین یوزارسیف یوسف یوسف یوسف زلیخا زلیخا یوزارسیف قزوین

۳- خبر فوری : شناسایی و دستگیری جاسوسان معبد آمون در قصر توسط سربازان گمنام یوزارسیف

۴- قابل توجه کلیه کشاورزان محترمیوسف یوسف یوسف زلیخا زلیخا یوزارسیف قزوین یوزارسیف یوسف یوسف یوسف زلیخا زلیخا یوزارسیف قزوین

از اول دی ماه برای دریافت تسهیلات وام کشاورزی می توانید ، به دفتـر جناب یـــوزارسیف مراجعه فرمایید! 

۵- و این گونه بود که پس از دیدار یوسف و زنان مصر پرتقال خونی به بازار آمد

۶-                                زلیخا ماند در این حسرت که یوسف گشت زندانی

                                           چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی

۷- زندانیان زندان قزوین با ارسال طوماری خواستار انتقال یوزارسیف به زندان قزوین شدند.

۸- یه ضرب المثل قزوینی میگه:   زندگی بدون عشق مساوی است با: جمعه بدون یوزارسیف!؟

۹- قزوینیها با ۲۰۰۰ نفر جهت آزادی یوزارسیف عازم مصر شدند !!!

۱۰-  فرج الله سلحشور : صحنه پیشنهاد زلیخا چندین بار فیلمبرداری شد! چون مجبور شدیم به بازیگر نقش یوسف بفهمانیم که تو باید امتناع کنی!

سناریوهای زیر تلاش می‌کنند که دیدگاه شما نسبت به عشق را توضیح دهند.

1- پایان دنیا نزدیک است. اگر فقط بتوانید یک نوع از حیوانات را نجات دهید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

الف : خرگوش
ب : گوسفند
پ : گوزن
ت : اسب 

2- به آفریقا رفته‌اید. به هنگام بازدید از یکی از قبیله‌ها، آنها اصرار می‌کنند که یکی از حیوانات زیر را به عنوان یادگاری با خود ببرید. کدام را انتخاب می‌کنید؟

الف : میمون 
ب : شیر
پ : مار 
ت : زرافه

۳- فرض کنید خطای بزرگی انجام داده‌اید و خداوند برای مجازات شما تصمیم گرفته است که به جای انسان، شما را به صورت یکی از حیوانات زیر در آورد. کدام را انتخاب می‌کنید؟

الف : سگ
ب : گربه
پ : اسب
ت : مار

4- اگر قدرت داشتید که یک نوع از حیوانات را برای همیشه از روی کره زمین نابود کنید، کدام را انتخاب می‌کردید؟

الف : شیر
ب :

مار
پ : تمساح
ت : کوسه

5- یک روز، با حیوانی برخورد می‌کنید که می‌تواند با شما به زبان خودتان صحبت کند. دلتان می‌خواهد که کدامیک از حیوانات زیر باشد؟

الف : گوسفند
ب : اسب
پ : خرگوش
ت : پرنده

6- در یک جزیره دور افتاده، تنها یک موجود زنده به عنوان همدم و همراه شما وجود دارد. کدامیک را انتخاب می‌کنید؟

الف : انسان
ب : خوک
پ : گاو
ت : پرنده

7- اگر قدرت داشتید که هر نوع حیوانی را اهلی و دست‌آموز کنید. کدامیک از حیوانات زیر را به عنوان حیوان خانگی خودتان انتخاب می‌کردید؟

الف : دایناسور
ب : ببر
پ : خرس قطبی
ت : پلنگ

8- اگر قرار بود برای 5 دقیقه به صورت یکی از حیوانات زیر در می‌آمدید، کدامیک را انتخاب می‌کردید؟

لف : شیر
ب : گربه
پ : اسب
ت : کبوتر

 

 

شروع ترم


یک هفته بعد از شروع ترم



دو هفته بعد از شروع ترم


قبل از میان ترم


در طول امتحان میان ترم



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:9 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

بچه که بودیم، بچه بودیم. بزرﮒ که شدیم، بزرﮒ که نشدیم هیچ،  

 

دیگه همون بچه هم نیستیم. برای عشق پاک

 بچه گیها دلم تنگ است...

خوشا آنکس که شوهر ندارد


غول خانگی رو سر ندارد


( ستاد حمایت از بانوان )

روانشناسان ثابت کردند که مهمترین عامل طلاق، ازدواج است.

زاغکی قالب پنیری دید

 


از همان پاستوریزه های سفید!


پس به دندان گرفت و پر وا کرد


روی شاخ چنار مأوا کرد.


اتفاقا از آن محل روباه


می‌گذشت و شد از پنیر آگاه.


گفت: اینجا شده فشن تی وی!


چه ویویی! چه پرسپکتیوی!


محشری در تناسب

اندام


کشته ی تیپ توست، خاص و عوام!


دارم ام پی تری آوازت


شاهکار شبیه اعجازت


ولی اینها کفاف ما ندهد


لطف اجرای زنده را ندهد


ای به آواز شهره در دنیا


یک دهن میهمان بکن ما را !


زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر !


آن همه حیله کرد بی تأثیر


گفت: کوتاه کن سخن لطفا !


پاس کردم کلاس دوم من !

 

شیر فرهاد از کیوسک تلفن عمومی میاد بیرون، 

 

 ازش میپرسن: سالمه؟ میگه: آره، ولی آفتابه نداره 

  

 

 

یه بنده خدایی میگه: من دو بار ازدواج کردم هر دو بار هم بد شانسی 

 

 آوردم همسر اولم ترکم کرد دومی ترکم نمی کنه!

 حیف نان با صورت باند پیچیده میاد تو خیابون. رفیقش میگه چرا اینقدر به صورتت باند پیچیدی؟ حیف نان میگه داشتم اتو می کردم تلفن زنگ زد بجای گوشی تلفن اتو رو گزاشتم دم گوشم. رفیقش میگه پس اونور صورتت چی شده؟ حیف نان میگه تا اتو رو گذاشتم زمین تلفن دو باره زنگ زد! 

.

تهرانیه میره خواستگاری پدر دختره میپرسه خونه داری؟ میگه نه.ماشین داری؟ میگه نه. کار داری؟ نه.پدر دختر شاکی می شه می گه پس چی داری؟ تهرونیه می گه: پشت مو رو داشته باش!

یکیشون یه موجود دله است که بی چشم و روئه و براش مهم نیست که کی بهش غذا میده, اون یکی یه حیوان ملوس خانگیه!
به یارو میگن در و ببند هوای بیرون سرده! میگه: مثلا اگه من در و ببندم هوای بیرون گرم میشه؟!چند هزارسال پیش در چنین روزی چینی ها سنگ توالت را اختراع کردن! و در سال بعد ایرانی ها با گذاشتن سوراخ آن راکامل کردند!
یه قورباغه ازیه گربه می پرسه:قورقورقوربونت بشم، کلاس چندمی؟ گربهه می گه پیش پیش... دانشگاهیم!
همون  قورباغه با یه زنبور ازدواج میکنه! قورباغه میگه قوقوقوقوقوقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته!
خروسه رو معتاد می کنن، به جای قوقولی قوقول میگه شوشولی شوشول!
دختراصفهانی بایه پسرهمدانی دوست میشه وعشقشون جاودانه میشه میدونی چرا؟ آخه هیچ کدوم حاضرنبودن برای برقراری ارتباط باهم هزینه ای بپردازند!
خدایا توچنه!  ابرمفرستی بارون نیاره! منم وضو میگیرم نماز نمخونممعلم: پسرجان چه کسی سلسله اکبرشاهیان را منقرض کرد؟ دانش آموز: آهنگرزاده سمنانی،شهید محمود اح م د ی ن ژ ا د
وقتى زن ندارى فقط زن ندارى ، وقتى زن دارى فقط زن دارى!ازدواج مثل مستراح مى مونه اونایى که تو هستن میخوان بیان بیرون و اونایى که بیرون هستن این پا اون پا میکنن برن تو !
یارو یه سکه میندازه هوا شیر میاد فرار میکنه!


یــارو داخل آسانسور میشه ،می‌بینه روش نوشته " ظرفیت هشت نفر "

با بی تحملی میگه : حالا کی حوصله داره منتظر اون هفت نفر دیگه وایسه


دخترها هر چقدر هم که با هم فرق داشته باشن تو یه چیزی مشترکن....اونم اینه که همشون میگن که با بقیه فرقدارن!
از اشعار سهراب سپهری می توان نتیجه گرفت :
‌1. سهراب زن ذلیل بوده (زندگی شستن یک بشقاب است)
2. سهراب شب ها جاشو خیس می کرده (زندگی تر شدن پی در پی)ساعت 15:08
به یارو می گن نظرت راجع به گرون شدن بنزین چیه؟ طرف می گه برای ما که فرقی نمی کنه ما همون 2000 تومن بنزین رو می زنیم!
به نظر شما با وجود وضعیت بحرانی دنیا و مشکلات فراوان و قانون جدید مجلس هنوز هم خوشگلا باید برقصن؟
یارو تو روزنامه یک آگهی استخدام میبینه که "به یک مهندس کامپیوتر مجرب و باسابقه نیازمندیم". خلاصه فرداش کت شلوار میپوشه و  تیپ میزنه و میره واسه مصاحبه. اونجا مدیر پرسنلی ازش میپرسه: شما مدرکتون از کدوم دانشگاهه؟ یارو میگه: من مدرک ندارم که! مدیره تعجب میکنه، میگه: پس حتماٌ سابقة کارتون زیاده... قبلاٌ تو کدوم شرکت کار میکردین؟ یارو میگه: والله من شرکت مرکت نمی شناسم! پدر مرحومم یک سوپرمارکت داشت، منم همونجا کار میکنم! مدیره شاکی میشه، میگه: مردک! تو اصلاٌ بلدی کامپیوتر رو روشن کنی؟! طرف میگه: والله نه! مرده قاط میزنه، میپرسه: پس اومدی اینجا چه غلطی بکنی؟! یارو میگه: ایلده من فقط اومدم بگم که دور من یکی رو باید خط بکشید!
یارو سوار هواپیما میشه، میشینه کنار دست یک پیرمرده. خلاصه سر صحبت باز میشه و این دوتا نسبتاٌ با هم رفیق میشن. وسطای راه، یک مهمون دار میاد از پیرمرده میپرسه، پدر شما شکلات میل دارید؟ پیرمرده میگه: نه خیلی ممنون، من بواسیر دارم. مهمون داره از طرف میپرسه: شما چی؟ یارو میاد تریپ رفاقت بگذاره، میگه: نه مرسی. این رفیقمون بواسیر داره، باهم باز میکنیم میخوریم!

نتیجه گیری
نکته های با مزه وحکمت آموز
از اشعار سهراب سپهری می توان نتیجه گرفت :
‌1. سهراب زن ذلیل بوده (زندگی شستن یک بشقاب است)
2. سهراب شب ها جاشو خیس می کرده (زندگی تر شدن پی در پی)

گرون شدن بنزین
لطیفه های سیاسی
به یارو می گن نظرت راجع به گرون شدن بنزین چیه؟ طرف می گه برای ما که فرقی نمی کنه ما همون 2000 تومن بنزین رو می زنیم!

نظر شما
لطیفه های کوتاه
به نظر شما با وجود وضعیت بحرانی دنیا و مشکلات فراوان و قانون جدید مجلس هنوز هم خوشگلا باید برقصن؟

آگهی استخدام
نکته های با مزه وحکمت آموز
یارو تو روزنامه یک آگهی استخدام میبینه که "به یک مهندس کامپیوتر مجرب و باسابقه نیازمندیم". خلاصه فرداش کت شلوار میپوشه و  تیپ میزنه و میره واسه مصاحبه. اونجا مدیر پرسنلی ازش میپرسه: شما مدرکتون از کدوم دانشگاهه؟ یارو میگه: من مدرک ندارم که! مدیره تعجب میکنه، میگه: پس حتماٌ سابقة کارتون زیاده... قبلاٌ تو کدوم شرکت کار میکردین؟ یارو میگه: والله من شرکت مرکت نمی شناسم! پدر مرحومم یک سوپرمارکت داشت، منم همونجا کار میکنم! مدیره شاکی میشه، میگه: مردک! تو اصلاٌ بلدی کامپیوتر رو روشن کنی؟! طرف میگه: والله نه! مرده قاط میزنه، میپرسه: پس اومدی اینجا چه غلطی بکنی؟! یارو میگه: ایلده من فقط اومدم بگم که دور من یکی رو باید خط بکشید!

شکلات
لطیفه های کوتاه
یارو سوار هواپیما میشه، میشینه کنار دست یک پیرمرده. خلاصه سر صحبت باز میشه و این دوتا نسبتاٌ با هم رفیق میشن. وسطای راه، یک مهمون دار میاد از پیرمرده میپرسه، پدر شما شکلات میل دارید؟ پیرمرده میگه: نه خیلی ممنون، من بواسیر دارم. مهمون داره از طرف میپرسه: شما چی؟ یارو میاد تریپ رفاقت بگذاره، میگه: نه مرسی. این رفیقمون بواسیر داره، باهم باز میکنیم میخوریم!

مرد و گربه
لطیفه های خانوادگی
فرق یک مرد با یک گربه چیه؟

موجود دله است که بی چشم و روئه و براش مهم نیست که کی بهش غذا میده, اون یکی یه حیوان ملوس خانگیه!

در رو بند
نکته های با مزه وحکمت آموز
به یارو میگن در و ببند هوای بیرون سرده! میگه: مثلا اگه من در و ببندم هوای بیرون گرم میشه؟!

سنگ توالت
نکته های با مزه وحکمت آموز
چند هزارسال پیش در چنین روزی چینی ها سنگ توالت را اختراع کردن! و در سال بعد ایرانی ها با گذاشتن سوراخ آن راکامل کردند!

قورباغه


لطیفه های کودکانه
یه قورباغه ازیه گربه می پرسه:قورقورقوربونت بشم، کلاس چندمی؟ گربهه می گه پیش پیش... دانشگاهیم!
همون  قورباغه با یه زنبور ازدواج میکنه! قورباغه میگه قوقوقوقوقوقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته!

اعتیاد
لطیفه های کودکانه
خروسه رو معتاد می کنن، به جای قوقولی قوقول میگه شوشولی شوشول!

عشق جاودان
لطیفه های کوتاه
دختراصفهانی بایه پسرهمدانی دوست میشه وعشقشون جاودانه میشه میدونی چرا؟ آخه هیچ کدوم حاضرنبودن برای برقراری ارتباط باهم هزینه ای بپردازند!

گلایه ی یک لر
لطیفه های کوتاه
خدایا توچنه!  ابرمفرستی بارون نیاره! منم وضو میگیرم نماز نمخونم!

زن
لطیفه های خانوادگی
وقتى زن ندارى فقط زن ندارى ، وقتى زن دارى فقط زن دارى!

ازدواج
لطیفه های کوتاه
ازدواج مثل مستراح مى مونه اونایى که تو هستن میخوان بیان بیرون و اونایى که بیرون هستن این پا اون پا میکنن برن تو !

سکه
لطیفه های تاریخ گذشته
یارو یه سکه میندازه هوا شیر میاد فرار میکنه!

الهی صدام ..
لطیفه های جنگ
عازم جبهه بودم. یکی از دوستانم برای اولین بار بود که به جبهه می آمد. مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین می کرد.
به او گفتم: « مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شهید بشیم. دعای مادر زود مستجاب می شود.»
او در جواب گفت:« خدا نکنه مادر، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونی! الهی که صدام شهید بشه که اینجور بچه های مردم رو به کشتن می ده!»

سنگر
لطیفه های جنگ
یکی جبهه بوده از هر طرف خمپاره می یومده .یکی داد می زنه می گه : سنکر بگیرید .یارو از اون ور می گه : واسه من بربری بگیرید!

 

فالگیر: فردا شوهرتون میمیره!
زن: اینو که خودم میدونم. بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!

گسه نامزدش رو می گیره تو بغلش، میگه: عزیزم! من تو را با هیچ گهى عوض نمی کنم!



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:56 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       


 



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:54 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنند

شب عروسی مورچه گم می شه

بعد از یک هفته پیداش می شه

بعد زرافه بهش می گه : این همه مدت کجا بودی ؟

مورچه می گه : تو راه بودم که بیام بوست کنم



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:50 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

قلمراد می خواسته از همسایه شون نردبون قرض بگیره

با خودش فکر می کنه ، میگه : الان اگه برم بگم نردبونتون رو بدین

شاید همسایه بگه نردبون ما کوتاهه ، یا بگه نردبون ما شکسته ،

یا بگه نردبون رو به یکی دیگه قرض دادیم.

خلاصه می ره دم خونه همسایه در می زنه

همسایه میاد دم در میگه : بله بفرمایید…

قلمراد میگه : برو بابا شما هم با این نردبونتون !!!

 



دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:47 ::  نويسنده : عباس کریمی دهنو       

جوک جدید جک جدید

.

.

.

توانا بُوَد , هر که ‘ دارا ‘ بُوَد …..

 

 

زِ ‘ ثروت ‘ دلِ پیر , بُرنا بُوَد

 

 

 به ثروت هر آن ابله بی سواد ……

 

 

به نزد کسان ، به به ! چه آقا بود

.

.

جوک جدید جک جدید

.

.

پیام گیر تلفن کرمانی ها:

 

 

مشترک موردنظر نیسه نه که نیسه هسه دم دس نیسه

.

.

اس ام اس سرکاری خنده دار

.

.

3 تا عکس بردار زود برو شرکت داروگر.

 

 

بابا قور قوری اخراج شده نیرو میگیرن.

.

.

.

 



 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوک و آدرس cityjok.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان